interstellar

/ˌɪntərˈstelər//ˌɪntəˈstelə/

معنی: بین ستارهای، واقع در میان ستارگان
معانی دیگر: (نجوم) میان ستاره(ای)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: existing or occurring between or among the stars.

جمله های نمونه

1. interstellar space
فضای میان ستاره ای

2. Zephro Carnelian has his own interstellar craft in a berth.
[ترجمه گوگل]زفرو کارنلیان سفینه بین‌ستاره‌ای خود را در اسکله دارد
[ترجمه ترگمان]کشتی Zephro، قایق بین ستاره ای خودش را در یک تخت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hoyle suggested that a cloud of interstellar gas could develop a consciousness.
[ترجمه گوگل]هویل پیشنهاد کرد که ابری از گاز بین ستاره ای می تواند هوشیاری ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]Hoyle پیشنهاد کرد که ابری از گاز بین ستاره ای ممکن است یک آگاهی ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Anyway, interstellar travel would be amazingly expensive - perhaps too expensive for most civilizations to contemplate.
[ترجمه سعید] به هر حال، سفر بین ستاره ای فوق العاده پر هزینه خواهد بود - ممکن است بسیار پر هزینه باشه برای تمدن هایی تا فکر کنن بهش
|
[ترجمه گوگل]به هر حال، سفر بین ستاره‌ای به طرز شگفت‌انگیزی گران خواهد بود – شاید برای بیشتر تمدن‌ها گران‌تر از آن باشد
[ترجمه ترگمان]به هر حال، مسافرت بین ستاره ای به طور شگفت آوری گران خواهد بود - شاید برای بیشتر تمدن ها پر هزینه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The solar wind loses its identity in the interstellar medium at a distance no less than that of the outer planets.
[ترجمه گوگل]باد خورشیدی هویت خود را در محیط بین ستاره ای در فاصله ای کمتر از سیارات بیرونی از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]باد خورشیدی هویت خود را در محیط میان ستاره ای در فاصله کم تر از سیارات خارجی از دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is possible that we have traces of interstellar dust in meteorites.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که در شهاب سنگ ها آثاری از غبار بین ستاره ای داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود دارد که ما آثاری از گرد و غبار بین ستاره ای در meteorites داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People have been speculating about interstellar flight for years.
[ترجمه گوگل]مردم سال هاست در مورد پرواز بین ستاره ای گمانه زنی می کنند
[ترجمه ترگمان]مردم سالهاست که در مورد پرواز بین ستاره ای فکر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I always enjoy the restful times of interstellar travel.
[ترجمه گوگل]من همیشه از اوقات آرام سفرهای بین ستاره ای لذت می برم
[ترجمه ترگمان]من همیشه از اوقات آرامش بخش سفر میان ستاره ای لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Goldin has previously speculated about the possibility of interstellar flight using extremely small, low-mass probes.
[ترجمه گوگل]گلدین قبلاً در مورد امکان پرواز بین ستاره ای با استفاده از کاوشگرهای بسیار کوچک و کم جرم حدس می زد
[ترجمه ترگمان]Goldin قبلا در مورد احتمال پرواز بین ستاره ای با استفاده از probes بسیار کوچک، کم و کم تعمق کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This interstellar ichthyoid neatly disposed of a problem all science-fiction authors have:how to let alien species talk to one another.
[ترجمه گوگل]این ایکتیوئید بین‌ستاره‌ای مشکلی را که همه نویسندگان داستان‌های علمی-تخیلی دارند، برطرف کرده است: چگونه به گونه‌های بیگانه اجازه دهیم با یکدیگر صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]این میان ستاره ای که بین دانشمندان علوم و ادبیات وجود دارد این است که چگونه اجازه دهیم موجودات فضایی با یکدیگر صحبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mixing with the interstellar medium, the dust could ultimately form rocky terrestrial planets like Earth.
[ترجمه گوگل]با مخلوط شدن با محیط بین ستاره ای، غبار در نهایت می تواند سیارات زمینی سنگی مانند زمین را تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]گرد و غبار ممکن است در نهایت سیارات خاکی سنگی مانند زمین را تشکیل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The test of interstellar molecules, interstellar maser and solar gravitational deflection are closely related to radio interferometer.
[ترجمه گوگل]آزمایش مولکول های بین ستاره ای، میزر بین ستاره ای و انحراف گرانشی خورشیدی ارتباط نزدیکی با تداخل سنج رادیویی دارند
[ترجمه ترگمان]آزمایش مولکول های ستاره ای، میزر بین ستاره ای و جرم خورشیدی با ارتباط نزدیکی با امواج رادیویی ارتباط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As the heliosphere plows through interstellar space a bow shock forms much as forms in front of a boulder in a stream.
[ترجمه گوگل]همانطور که هلیوسفر در فضای بین ستاره ای شخم می زند، یک شوک کمانی به همان اندازه که در مقابل یک تخته سنگ در یک رودخانه شکل می گیرد، ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]همان طور که the خیش در فضای میان ستاره ای را رد می کند، شوکی را تشکیل می دهد که در مقابل یک تخته سنگ در یک جریان شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Q. How many interstellar dust particles did Stardust bring to Earth?
[ترجمه گوگل]س چه تعداد ذره غبار بین ستاره ای به زمین آورده است؟
[ترجمه ترگمان]چه تعداد ذرات گرد و غبار بین ستاره ای به زمین bring؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For another, the interstellar grains miniscule -- only a few microns in size.
[ترجمه گوگل]برای دیگری، دانه های بین ستاره ای کوچک هستند - فقط چند میکرون اندازه
[ترجمه ترگمان]برای مثال، غلات میان ستاره ای بسیار ناچیز است - - تنها چند میکرون به اندازه چند میکرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بین ستاره ای (صفت)
interstellar

واقع در میان ستارگان (صفت)
interstellar

انگلیسی به انگلیسی

• between stars
interstellar means between the stars; a formal word.

پیشنهاد کاربران

معنی ِ stellar = اختر وَش ، ستاره سان ، مانند ستاره ، درخشان
و
interstellar = در میان ستارگان،
استعاره و اشاره است به فضای مابین ستارگان و کهکشان ها
معنیش میشه ` میان ستارگان`
که البته اسم یک فیلم خیلی خوب هست درمورد فضا که پیشنهاد میکنم هرکسی قبل مرگ آن را ببنید
میان ستاره ای - درون ستاره ای.

بپرس