interruptive


قطع کننده

جمله های نمونه

1. Interruptive marketing is all about interrupting people's daily lives by yelling at them from the pages of a newspaper or a television screen.
[ترجمه گوگل]بازاریابی وقفه‌ای تماماً در مورد ایجاد اختلال در زندگی روزمره مردم با فریاد زدن از روی صفحات روزنامه یا صفحه تلویزیون است
[ترجمه ترگمان]بازاریابی Interruptive در مورد قطع کردن زندگی روزمره مردم با فریاد زدن از صفحات یک روزنامه و یا صفحه تلویزیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective: To evaluate the interruptive effect of hepatitis B virus(HBV) intrauterine transmission by means of early using of HBV immunoglobulin(HBIG).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر قطعی انتقال داخل رحمی ویروس هپاتیت B (HBV) با استفاده زودهنگام از ایمونوگلوبولین HBV (HBIG)
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی اثر interruptive ویروس هپاتیت B (HBV)انتقال intrauterine با استفاده از immunoglobulin HBV (HBIG)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective: To evaluate the interruptive effect of hepatitis B virus intrauterine transmission by means of early using of HBV immunoglobulin.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر وقفه ای انتقال داخل رحمی ویروس هپاتیت B با استفاده زودهنگام از ایمونوگلوبولین HBV
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی اثر interruptive ویروس هپاتیت B به وسیله استفاده از immunoglobulin HBV به وسیله immunoglobulin اولیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The graph includes the short circuit interruptive capacities of the breakers in that particular bus.
[ترجمه گوگل]این نمودار شامل ظرفیت های قطع اتصال کوتاه قطع کننده ها در آن اتوبوس خاص است
[ترجمه ترگمان]این نمودار شامل قابلیت های مدار کوتاه interruptive مدارشکن در آن اتوبوس خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conversational unit transfer includes interruptive transfer and non-interruptive transfer, and the latter has a internal impetus with a regularity.
[ترجمه گوگل]انتقال واحد مکالمه شامل انتقال قطعی و انتقال بدون وقفه است و دومی دارای یک انگیزه درونی با نظم است
[ترجمه ترگمان]انتقال واحد Conversational شامل انتقال interruptive و انتقال غیر interruptive است، و دومی یک انگیزه درونی با نظمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The interruptive normalization process for producing casting steel is studied.
[ترجمه گوگل]فرآیند عادی سازی وقفه ای برای تولید فولاد ریخته گری مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]فرآیند نرمال سازی interruptive برای تولید فولاد قالب گیری مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To investigate the interruptive effect of blocking the paternal-fetal transmission of hepatitis B virus.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر وقفه‌ای مسدود کردن انتقال ویروس هپاتیت B از پدر به جنین
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر interruptive جلوگیری از انتقال ویروس هپاتیت B به ویروس هپاتیت ب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This thesis uses cumulative interruptive current theory to make a system of the supervisor and data acquisition of breaker's electrical life by measuring the interruptive current with Rogowski coil.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه از تئوری جریان وقفه تجمعی برای ساختن سیستمی از سرپرست و جمع آوری داده های عمر الکتریکی قطع کننده با اندازه گیری جریان وقفه با سیم پیچ روگوفسکی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه با استفاده از نظریه جریان interruptive cumulative برای ایجاد یک سیستم ناظر و دستیابی به داده های مربوط به دستیابی به جریان الکتریکی breaker با استفاده از جریان interruptive با سیم پیچ rogowski استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. RESULTS: Efficacy of regular orthosis was 90. 9%, interruptive orthosis was 50%, and without orthosis was 48%.
[ترجمه گوگل]نتایج: اثربخشی ارتز معمولی 90 9 درصد، ارتز قطعی 50 درصد و بدون ارتز 48 درصد بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: تاثیر of منظم ۹۰ ۹ %، interruptive orthosis ۵۰ % بود و بدون orthosis ۴۸ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cross correlator which realises intelligent eddy current inspection system can effectively restrain the interruptive signal and has high defects detecting ability and reliable inspection.
[ترجمه گوگل]همبسته متقاطع که سیستم بازرسی جریان گردابی هوشمند را متوجه می شود می تواند به طور موثر سیگنال قطع کننده را مهار کند و توانایی تشخیص نقص و بازرسی قابل اعتماد بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]The عرضی که سیستم بازرسی جریان گردابی آگاه را درک می کند می تواند به طور موثر سیگنال interruptive را مهار کرده و دارای نقص بالایی در تشخیص توانایی و بازرسی مطمئن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Set the option to 'Force no beep', PhonePilot will use interruptive no beep way to record calls.
[ترجمه گوگل]گزینه "بدون بوق اجباری" را تنظیم کنید، PhonePilot از روش قطع کننده بدون بوق برای ضبط تماس ها استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]گزینه را برای استفاده نکردن از بوق و بوق استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this case the short circuit level is way above the existing interruptive capacity.
[ترجمه گوگل]در این حالت سطح اتصال کوتاه بسیار بالاتر از ظرفیت وقفه موجود است
[ترجمه ترگمان]در این حالت، سطح اتصال کوتاه بالاتر از ظرفیت interruptive موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Since the Romanspioneered the outdoor advertising market, with everything from ads for wine tobrothels, the world of advertising has largely been interruptive.
[ترجمه گوگل]از زمانی که رومانسپین در بازار تبلیغات در فضای باز، با همه چیز از تبلیغات برای فاحشه خانه های شراب، راه اندازی شد، دنیای تبلیغات تا حد زیادی مختل شده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بازار تبلیغات خارج از فضای باز، با همه چیز از تبلیغات برای تبلیغ شراب، دنیای تبلیغات تا حد زیادی interruptive بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The keyboard was connected to parallel interface chip 8255A, with the interruptive intercross structure.
[ترجمه گوگل]صفحه کلید به تراشه رابط موازی 8255A با ساختار intercross وقفه ای متصل شد
[ترجمه ترگمان]صفحه کلید به تراشه های اتصال موازی ۸۲۵۵ A متصل بود که ساختار intercross interruptive داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• disturbing; stopping; disconnecting, severing

پیشنهاد کاربران

بپرس