interrogative

/ˌɪntəˈrɒɡətɪv//ˌɪntəˈrɒɡətɪv/

معنی: ادوات استفهام، پرسشی
معانی دیگر: سوالی، استفهامی، واژه ی پرسشی (مانند: ?what )، عبارت یا جمله ی پرسشی، علامت سئوال

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: in grammar, of, relating to, forming, or being a question.

- interrogative sentences
[ترجمه گوگل] جملات پرسشی
[ترجمه ترگمان] جملات پرسشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having the characteristics or effect of a question.

- an interrogative look
[ترجمه AFRA844] یک نگاه سوال برانگیز
|
[ترجمه گوگل] نگاهی پرسشگر
[ترجمه ترگمان] یک نگاه کنجکاو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: interrogatively (adv.)
(1) تعریف: in grammar, a word, phrase, or other construction typically used in a question, such as "when?" or "for what reason?".

(2) تعریف: a phrase or sentence that functions as a question.

جمله های نمونه

1. an interrogative sentence
جمله ی استفهامی،فراز پرسشی

2. should an interrogative sentence be ended with a question mark?
آیا باید جمله ی پرسشی را با نشان پرسش پایان داد؟

3. Donovan cocked an interrogative eye at his companion, who nodded in reply.
[ترجمه گوگل]دونوان نگاهی بازجویانه به همراهش دوخت و او در جواب سرش را تکان داد
[ترجمه ترگمان]داناوان با چشم کنجکاو به دوستش که در جواب سر تکان می داد نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Put this statement into the interrogative.
[ترجمه Zara] این جمله را پرسشی کنید
|
[ترجمه گوگل]این بیانیه را در بازجویی قرار دهید
[ترجمه ترگمان]این بیانیه رو مطرح کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In negative and interrogative contexts, on the other hand, the event's taking place in time is denied or questioned.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، در زمینه های منفی و پرسشی، وقوع رویداد در زمان انکار یا مورد تردید قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، در زمینه های منفی و غریب، رویداد به موقع رد می شود و یا مورد پرسش قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No sign of grammar here: no interrogative forms, modal verbs, question tags; no sentence at all.
[ترجمه گوگل]هیچ نشانه ای از دستور زبان در اینجا وجود ندارد: بدون اشکال استفهامی، افعال معین، برچسب های سوال اصلا جمله ای نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ نشانه ای از دستور زبان در اینجا وجود ندارد: هیچ گونه interrogative، افعال معین، برچسب ها سوال، و هیچ جمله ای وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Leach also pointed out that the virtual interrogative interrogative sentence is the most polite.
[ترجمه گوگل]لیچ همچنین اشاره کرد که جمله استفهامی مجازی مودبانه ترین است
[ترجمه ترگمان]از نظر لیچ، جمله مجازی interrogative، the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The constraint on "le1" in imperative and interrogative sentence is different to some degree from the declarative sentence?
[ترجمه گوگل]قید «le1» در جمله امری و استفهامی تا حدودی با جمله اظهاری متفاوت است؟
[ترجمه ترگمان]محدودیت روی \"le۱\" در جمله imperative و imperative تا حدی متفاوت از جمله اعلانی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The comparative sentence and the complex interrogative sentence in Hisamitsu dialect is different from the standard chinese.
[ترجمه گوگل]جمله مقایسه ای و جمله پرسشی پیچیده در گویش هیسامیتسو با چینی استاندارد متفاوت است
[ترجمه ترگمان]جمله تطبیقی و جمله پیچیده interrogative در گویش Hisamitsu متفاوت از زبان استاندارد چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Poor Lord Warburton stared, an interrogative point in either eye.
[ترجمه گوگل]لرد واربرتون بیچاره خیره شد، نقطه ای پرسشگر در هر دو چشم
[ترجمه ترگمان]بیچاره آقای واربرتون از هر دو چشم کنجکاو به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To improve one's interrogative skills with relationship to reading.
[ترجمه گوگل]برای بهبود مهارت های بازجویی با ارتباط با خواندن
[ترجمه ترگمان]برای بهبود مهارت های interrogative از رابطه با مطالعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It often occurs in an interrogative sentence or a sentence with an auxiliary verb.
[ترجمه گوگل]اغلب در یک جمله پرسشی یا جمله ای با فعل کمکی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]اغلب در یک جمله سوال یا یک جمله با یک verb کمکی رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Please give these special interrogative form of a brief answer.
[ترجمه گوگل]لطفاً به این فرم ویژه پرسشی پاسخ مختصر بدهید
[ترجمه ترگمان]لطفا این فرم استعلام خاص را از جواب کوتاهی بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Make these sentences negative and interrogative.
[ترجمه گوگل]این جملات را منفی و پرسشی کنید
[ترجمه ترگمان]این جملات را منفی و interrogative کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادوات استفهام (اسم)
interrogative

پرسشی (صفت)
interrogative

انگلیسی به انگلیسی

• question; word or form used when asking a question (grammar)
questioning, inquisitive; used when asking a question (grammar)
an interrogative sentence is one that has the form of a question. for example, `what is your name?' is interrogative; a technical term in grammar.
an interrogative is a word such as `who', `how', or `why', which can be used to ask a question; a technical term in grammar.

پیشنهاد کاربران

1. پرسشی. سوالی. استفهامی 2. پرسش گر. پرسش گرایانه 3. صورت پرسشی 4. ضمیر پرسشی. کلمه پرسشی
مثال:
interrogative sentence
جمله پرسشی
استفهامی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : interrogate
✅️ اسم ( noun ) : interrogation / interrogative / interrogator / interrogatory
✅️ صفت ( adjective ) : interrogative / interrogatory
✅️ قید ( adverb ) : interrogatively
پرسشی مثل جمله ی پرسشی ، نگاه پرسشی
مترادف Question
پرسشی

بپرس