interrelatedness

جمله های نمونه

1. After the discussion about the interrelatedness between pragmatics and cognitive linguistics, psycholinguistics and cog. . .
[ترجمه گوگل]پس از بحث در مورد ارتباط متقابل بین عمل شناسی و زبان شناسی شناختی، روان زبان شناسی و cog
[ترجمه ترگمان]پس از بحث در مورد ارتباط بین عملگرایی و زبان شناسی شناختی، psycholinguistics و cog
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By calculating its comprehensive interrelatedness, the rank of quality evaluation of the secondary environment impacts of urban rail transit was determined.
[ترجمه گوگل]با محاسبه همبستگی جامع آن، رتبه ارزیابی کیفی اثرات محیطی ثانویه ترانزیت ریلی شهری تعیین شد
[ترجمه ترگمان]با محاسبه interrelatedness جامع آن، درجه ارزیابی کیفیت محیط ثانویه بر حمل و نقل ریلی شهری تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Through the interrelatedness analysis, it discovered that looking from the overall the indices had remarkable influence on talent development.
[ترجمه گوگل]از طریق تجزیه و تحلیل ارتباط متقابل، مشخص شد که نگاه کردن به کلی شاخص‌ها تأثیر قابل‌توجهی بر رشد استعداد دارد
[ترجمه ترگمان]از طریق تجزیه و تحلیل interrelatedness، کشف شد که نگاه کردن از شاخص های کلی، تاثیر قابل توجهی بر توسعه استعداد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Interaction is only interrelatedness and mutual influence between teaching subjects, but also can be extended to teaching texts and situational texts.
[ترجمه گوگل]تعامل تنها ارتباط متقابل و تأثیر متقابل بین موضوعات آموزشی است، اما می تواند به متون آموزشی و متون موقعیتی نیز تعمیم یابد
[ترجمه ترگمان]تعامل تنها interrelatedness و نفوذ متقابل بین موضوعات آموزشی است، اما همچنین می تواند به آموزش متون و متون موقعیتی تعمیم داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yoga is a direct experience of the vast interrelatedness of all life and of all things.
[ترجمه گوگل]یوگا تجربه مستقیمی از ارتباط گسترده همه زندگی و همه چیز است
[ترجمه ترگمان]یوگا تجربه مستقیمی از زندگی وسیع زندگی و همه چیزها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As we showed earlier, hierarchical dualities and interrelatedness lie at the heart of the Chinese conception of being human (the "wu lun").
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلاً نشان دادیم، دوگانگی‌های سلسله مراتبی و ارتباط متقابل در قلب مفهوم چینی از انسان ("وو لون") نهفته است
[ترجمه ترگمان]همانطور که قبلا نشان دادیم، dualities و interrelatedness در قلب تصور چینی ها از انسان بودن دروغ می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After the discussion about the interrelatedness between pragmatics and cognitive linguistics, p. . .
[ترجمه گوگل]پس از بحث در مورد ارتباط متقابل بین عمل شناسی و زبان شناسی شناختی، ص
[ترجمه ترگمان]بعد از بحث در مورد ارتباط بین عملگرایی و زبان شناسی شناختی، P
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Interaction refers to the interrelatedness and mutual influence between teaching subjects, teaching subjects and teaching texts, situational texts under the control of teaching targets.
[ترجمه گوگل]تعامل به ارتباط متقابل و تأثیر متقابل بین موضوعات آموزشی، موضوعات آموزشی و متون آموزشی، متون موقعیتی تحت کنترل اهداف آموزشی اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]تعامل به the و نفوذ متقابل بین موضوعات آموزش، تدریس موضوعات و متون درسی، متون موقعیتی تحت کنترل اهداف آموزشی اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Differences are real, of course, but so are various kinds of commonality and interrelatedness.
[ترجمه گوگل]تفاوت ها البته واقعی هستند، اما انواع مختلف اشتراکات و ارتباط متقابل نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]البته تفاوت ها واقعی هستند، اما انواع مختلفی از commonality و interrelatedness وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This symbol allows for holographic freedom between humans and between species upon earth, and prepares one for the nature of holographic interrelatedness within the Great Central Sun.
[ترجمه گوگل]این نماد اجازه آزادی هولوگرافیک بین انسان ها و بین گونه های روی زمین را می دهد و فرد را برای ماهیت ارتباط متقابل هولوگرافیک در خورشید مرکزی بزرگ آماده می کند
[ترجمه ترگمان]این نماد امکان انتقال holographic بین انسان و بین گونه ها بر روی زمین را فراهم می کند و یکی را برای ماهیت holographic interrelatedness در برج مرکزی بزرگ آماده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But more powerful than these intra-area effects, there's the rippling effect due to the interrelatedness of all areas.
[ترجمه گوگل]اما قدرتمندتر از این اثرات درون ناحیه ای، اثر موج دار به دلیل ارتباط متقابل همه مناطق وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما قوی تر از این اثرات درون ناحیه ای، اثر موج موج ناشی از the همه زمینه ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The goal of this next phase of map shall be to restore holographic interrelatedness to all parts of their biology.
[ترجمه گوگل]هدف این مرحله بعدی از نقشه، بازگرداندن ارتباط متقابل هولوگرافیک به تمام بخش های زیست شناسی آنها خواهد بود
[ترجمه ترگمان]هدف فاز بعدی نقشه باید انتقال holographic به تمام قسمت های زیست شناسی آن ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Most of the former correlative research had theoretically expatiated on the interrelatedness, but all of them didn't use demonstration analysis, so they were lack of mathematical base.
[ترجمه گوگل]بسیاری از تحقیقات همبستگی قبلی به صورت نظری بر روی ارتباط متقابل توضیح داده بودند، اما همه آنها از تجزیه و تحلیل نمایشی استفاده نکردند، بنابراین آنها فاقد پایه ریاضی بودند
[ترجمه ترگمان]اکثر تحقیقات سابق correlative از لحاظ نظری در مورد the ارایه داده بودند، اما همه آن ها از آنالیز نمایشی استفاده نکردند، بنابراین آن ها فاقد اساس ریاضی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The value of having a "sense of shame" supports interrelatedness through sensitivity to social contacts.
[ترجمه گوگل]ارزش داشتن "حس شرم" از ارتباط متقابل از طریق حساسیت به تماس های اجتماعی حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]ارزش داشتن \"حس شرمندگی\" از حساسیت به تماس های اجتماعی پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being connected one to another, quality of being mutually related

پیشنهاد کاربران

وابستگی متقابل
وابستگی به یکدیگر ، هم پیوندی