1. interpretation of the law
تعبیر قانون
2. interpretation clause
(در قراردادها و غیره) ماده ی تفسیری
3. dream interpretation
تعبیر خواب
4. dream interpretation
خوابگزاری،تعبیر خواب
5. simultaneous interpretation
ترجمه ی همزمان
6. a liberal interpretation of the bible
تفسیر آزاد انجیل
7. a narrow interpretation of the law
تفسیر باریک بینانه ای از قانون
8. a pianist's interpretation of this sonata
ترگمان برداری نوازنده ی پیانو از این سوناتا
9. a strained interpretation
یک تفسیر تحریف شده
10. a strict interpretation of this poem
یک برداشت دقیق از این شعر
11. the doctor's interpretation of the symptoms of a disease
تفسیر نشانه های بیماری توسط دکتر
12. precision and tact of interpretation
دقت و ظرافت تفسیر
13. his poetry does not easily yield itself to interpretation
شعر او به آسانی قابل تفسیر نیست.
14. he got his point across by way of illustration and interpretation
او از راه توضیح و تفسیر نکته ی خود را رساند.
15. Language interpretation is the whole point of the act of reading.
[ترجمه گوگل]تفسیر زبانی، تمام نکته عمل خواندن است
[ترجمه ترگمان]تفسیر زبان تنها نقطه از عمل خواندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. It was regarded as a very narrow interpretation of the law.
[ترجمه گوگل]این به عنوان یک تفسیر بسیار محدود از قانون در نظر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]این امر تفسیر بسیار باریکی از قانون محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The rules are vague and open to interpretation.
[ترجمه گوگل]قوانین مبهم و قابل تفسیر هستند
[ترجمه ترگمان]قوانین مبهم و باز برای تفسیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Although strictly illogical, Martin's interpretation of this paradox seems the best.
[ترجمه گوگل]اگرچه به شدت غیرمنطقی است، اما تفسیر مارتین از این پارادوکس بهترین به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]اما تفسیر مارتین از این پارادوکس به شدت غیر منطقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. His interpretation of the poem is open to dispute.
[ترجمه گوگل]تفسیر او از شعر محل مناقشه است
[ترجمه ترگمان]تفسیر او از شعر برای بحث باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. He would be found guilty under a strict interpretation of the law.
[ترجمه گوگل]او بر اساس تفسیر دقیق قانون مجرم شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]او در زیر یک تفسیر سختگیرانه از این قانون مجرم شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. Division arose over the interpretation of the idea.
[ترجمه گوگل]اختلاف بر سر تفسیر این ایده به وجود آمد
[ترجمه ترگمان]واحد از طریق تفسیر این ایده از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. His statement is susceptible of another interpretation.
[ترجمه گوگل]گفته او مستعد تفسیر دیگری است
[ترجمه ترگمان]بیانیه او نسبت به تفسیر دیگری حساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید