interplay

/ˈɪntərˌple//ˈɪntəpleɪ/

معنی: فعل و انفعال، اثر متقابل
معانی دیگر: تاثیر متقابل، برهم کنش (رجوع شود به: interaction)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the action or influence of two or more things on each other; reciprocal effect.

- What will happen in the end depends on the interplay of these three factors.
[ترجمه گوگل] اینکه در نهایت چه اتفاقی خواهد افتاد به تأثیر متقابل این سه عامل بستگی دارد
[ترجمه ترگمان] آنچه در پایان اتفاق خواهد افتاد به اثر متقابل این سه عامل بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The interplay of the colors produces a striking effect.
[ترجمه گوگل] تداخل رنگ ها جلوه ای چشمگیر ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان] اثر متقابل رنگ ها یک اثر قابل توجه را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: interplays, interplaying, interplayed
• : تعریف: to act on or influence each other; interact.

جمله های نمونه

1. an interplay of colors
برهم کنش رنگ ها

2. She examines the interplay between changing gender divisions and urban change.
[ترجمه گوگل]او به بررسی تأثیر متقابل بین تغییر تقسیمات جنسیتی و تغییرات شهری می پردازد
[ترجمه ترگمان]او عمل متقابل بین تغییر بخش های جنسیتی و تغییر شهری را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The interplay between the new politics and the modern media will unbalance the political process and inhibit its workings.
[ترجمه گوگل]تعامل بین سیاست جدید و رسانه های مدرن، روند سیاسی را نامتعادل می کند و مانع از عملکرد آن می شود
[ترجمه ترگمان]اثر متقابل بین سیاست های جدید و رسانه مدرن روند سیاسی و مهار فعالیت های آن را نا متوازن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our personalities result from the complex interplay between our genes and our environment.
[ترجمه گوگل]شخصیت ما ناشی از تعامل پیچیده بین ژن ها و محیط ماست
[ترجمه ترگمان]شخصیت ما نتیجه فعل و انفعالات پیچیده بین ژن ها و محیط زیست ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These findings would suggest that an interplay of various intraluminal factors, including bile acids themselves, may affect colonic function.
[ترجمه گوگل]این یافته ها نشان می دهد که اثر متقابل عوامل مختلف داخل مجرای، از جمله خود اسیدهای صفراوی، ممکن است بر عملکرد کولون تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]این یافته ها حاکی از آن است که فعل و انفعال عوامل intraluminal مختلف، از جمله خود اسیده ای صفرا، ممکن است بر عملکرد colonic اثر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Well organized, a nice grasp of social interplay. I would say a good beginning.
[ترجمه گوگل]خوب سازماندهی شده، درک خوبی از تعامل اجتماعی من می گویم شروع خوبی است
[ترجمه ترگمان] خب، سازماندهی و بازی اجتماعی خوبی بود از اول هم شروع خوبی خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many issues in multimedia involve the interplay between analogue and digital information.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مسائل در چند رسانه ای شامل تعامل بین اطلاعات آنالوگ و دیجیتال است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مسایل در چند رسانه ای شامل فعل و انفعال متقابل بین اطلاعات آنالوگ و دیجیتال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In their interplay, the two developments tended to reinforce each other on an international scale.
[ترجمه گوگل]در تعامل آنها، این دو تحول تمایل داشتند یکدیگر را در مقیاس بین المللی تقویت کنند
[ترجمه ترگمان]در فعل و انفعال متقابل، دو پیشرفت تمایل به تقویت یکدیگر در مقیاس بین المللی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The interplay of these very different personalities with Beckett's mercurial temperament results in fascinating and varied music.
[ترجمه گوگل]تأثیر متقابل این شخصیت‌های بسیار متفاوت با خلق و خوی جیوه‌آمیز بکت منجر به موسیقی جذاب و متنوع می‌شود
[ترجمه ترگمان]اثر متقابل این شخصیت های بسیار متفاوت با خلق و خوی متغیر بکت، به موسیقی جذاب و متنوع منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The supple interplay of major themes will furnish it with the exhilarating sense of a mind meticulous but free.
[ترجمه گوگل]فعل و انفعال متقابل تم های اصلی به آن حس هیجان انگیز یک ذهن دقیق اما آزاد می بخشد
[ترجمه ترگمان]اثر متقابل نرم موضوعات اصلی آن را با احساس نشاط انگیزی از ذهن، اما آزاد، مجهز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Presumably the interplay of political and economic self-interest of government in industry will bring us to their goal.
[ترجمه گوگل]احتمالاً تأثیر متقابل منافع شخصی سیاسی و اقتصادی دولت در صنعت ما را به هدف آنها خواهد رساند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، اثر متقابل منافع سیاسی و اقتصادی دولت در صنعت، ما را به هدفمان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The constant interplay between the parts of the system determine how the system manages itself.
[ترجمه گوگل]فعل و انفعال مداوم بین بخش های سیستم تعیین می کند که سیستم چگونه خود را مدیریت می کند
[ترجمه ترگمان]اثر متقابل دایمی بین بخش های سیستم مشخص می کند که چگونه سیستم خودش را مدیریت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The interplay of these factors is illustrated by the following case studies.
[ترجمه گوگل]تأثیر متقابل این عوامل با مطالعات موردی زیر نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]اثر متقابل این عوامل توسط مطالعات موردی زیر نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Finally, it might be the result of an interplay between genetic and environmental factors.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ممکن است نتیجه تعامل بین عوامل ژنتیکی و محیطی باشد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ممکن است نتیجه فعل و انفعال بین عوامل ژنتیکی و محیطی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فعل و انفعال (اسم)
action and reaction, interaction, interplay

اثر متقابل (اسم)
interaction, interplay

تخصصی

[آب و خاک] اثر متقابل

انگلیسی به انگلیسی

• reciprocal play or influence, reciprocal action, interaction
influence each other, have a mutual affect
the interplay between two or more things is the way that they react or work with each other; a formal word.

پیشنهاد کاربران

the effect that two or more things have on each other
✍️تعامل/ به نحوه ای اشاره دارد که در آن دو یا چند چیز یا فرد با یکدیگر تعامل می کنند یا بر یکدیگر تأثیر می گذارند. این شامل یک رابطه متقابل است که در آن هر عنصر دیگری را تحت تأثیر قرار می دهد و تحت تأثیر آن قرار می گیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️✍️به طور نمادین، interplay می تواند نمایانگر دینامیک تعامل بین نیروها یا عناصر مختلف باشد که پیچیدگی و اتصال روابط، سیستم ها و محیط ها را برجسته می کند.
👈مترادف؛ Interaction, interrelation, interconnection, mutual influence
👇مثال؛
Social Context: "The interplay between different cultures can create a rich and diverse community. " 🌏🤝
Science: "Studying the interplay of genes and environment is key to understanding certain diseases. " 🧬🌿
Art: "The painting captures the interplay of light and shadow beautifully. " 🎨💡

✍ توضیح: The way in which two or more things influence each other 🤝
🔍 مترادف: Interaction
✅ مثال: The interplay between light and shadow created a dramatic effect in the painting.
همایندی
تقابل
این تعامل با تعاملinteraction یه فرق داره. اینتراکشن جدی تره یاعلمی تره، امااینترپلی تعامل فان و نمایشی هست، مثلا تعامل بین اشیا در عرفان، که انچنان علمی نیست بلکه تعامل نمایشه :
"Interplay" is most often using when two people are interacting with with each other, especially in a teasing or playful manner.
...
[مشاهده متن کامل]

https://www. italki. com/en/post/question - 363986

میانکنش
کنش - و - واکنش
بده بستان
رابطه متقابل
برهمکنش آوری
تعامل متقابل
interaction
همکاری
فعل وانفعال، تعامل، اثرمتقابل
تعامل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس