interplant


کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر

جمله های نمونه

1. Interplant with bushy spring bedding plants.
[ترجمه گوگل]کاشت با گیاهان بستر بهاره بوته ای
[ترجمه ترگمان]interplant با برگ های سوزنی پرپشت بهار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Third, we should interplant short life and long life species to meet the needs of the city's lo. . .
[ترجمه گوگل]ثالثاً، ما باید گونه های کوتاه عمر و عمر طولانی را برای رفع نیازهای شهر کاشت کنیم
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، ما باید زندگی کوتاه و گونه های زندگی طولانی را برای برآورده کردن نیازهای شهر ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Third, we should interplant short life and long life species to meet th. . .
[ترجمه گوگل]ثالثاً، ما باید گونه‌های عمر کوتاه و عمر طولانی را در هم بچینیم تا بتوانیم با آن مواجه شویم
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، ما باید زندگی کوتاه و گونه های زندگی طولانی را برای ملاقات با …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In this paper, the winter wheat have been led into the coarse and fine sand soil region to interplant peanut with it for two crops a year.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، گندم زمستانه به منطقه خاک ماسه درشت و ریز هدایت می شود تا بادام زمینی برای دو محصول در سال با آن کاشته شود
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، گندم زمستانه به منطقه خاکی ماسه ای و شنی برای interplant بادام زمینی با آن به مدت دو محصول در سال تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each of the two legs for sowing can be arbitrarily disassembled to be applicable for interplant spot sowing.
[ترجمه گوگل]هر یک از دو پایه برای کاشت را می توان خودسرانه جدا کرد تا برای کاشت نقطه ای بین بوته قابل استفاده باشد
[ترجمه ترگمان]هر یک از دو پا برای کاشت را می توان به طور دل خواه از هم جدا کرد تا برای کاشت درجا قابل استفاده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The projection of future demand, normally to supply the independent portion of demand such as customer or interplant orders, based on past history and known market changes.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی تقاضای آینده، معمولاً برای تأمین بخش مستقل تقاضا مانند سفارش‌های مشتری یا بین کارخانه‌ها، بر اساس تاریخ گذشته و تغییرات شناخته شده بازار
[ترجمه ترگمان]پیش بینی تقاضای آینده، معمولا برای تامین بخش مستقل تقاضا مانند سفارش مشتری یا interplant، براساس تاریخچه گذشته و تغییرات شناخته شده در بازار عرضه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Both mechanical damage and insect herbivory make plants emit damage-induced volatiles which not only have the functions of indirect and direct defenses but also can server as interplant.
[ترجمه گوگل]هم آسیب مکانیکی و هم گیاه خواری حشرات باعث می شود که گیاهان مواد فرار ناشی از آسیب منتشر کنند که نه تنها عملکردهای دفاعی غیرمستقیم و مستقیم دارند، بلکه می توانند به عنوان بین بوته عمل کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو آسیب مکانیکی و هم herbivory حشرات گیاهان را می سازند که نه تنها وظایف دفاعی مستقیم و مستقیم را دارند بلکه می توانند به صورت سرور نیز عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The anticipation of future demand, normally to supply the independent portion of demand such as customer or interplant orders, based on past history and known market changes.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی تقاضای آینده، معمولاً برای تأمین بخش مستقل تقاضا مانند سفارش‌های مشتری یا بین کارخانه‌ها، بر اساس تاریخ گذشته و تغییرات شناخته شده بازار
[ترجمه ترگمان]پیش بینی تقاضای آینده، معمولا برای تامین بخش مستقل تقاضا مانند سفارش مشتری یا interplant، براساس تاریخچه گذشته و تغییرات شناخته شده در بازار عرضه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• plant together with another; intercrop, plant a crop with another; plant between other plants; plant more than one kind on the same location
part of an embryo that is separated from others by conveyance to an indifferent environment supplied by another embryo (medicine); material that is transferred from donor to host (in interplanting)

پیشنهاد کاربران

اندرکاشتن
( Andarkāshtan )
گیاهان مختلف را با هم کاشتن
مثلا
My grandma interpolated tomatoes with basil.

بپرس