• (1)تعریف: existing or happening between persons.
• (2)تعریف: of or pertaining to a relationship or interaction between people.
- The manager's job requires good interpersonal skills because there is a great deal of interaction with both customers and staff.
[ترجمه گوگل] شغل مدیر نیاز به مهارت های بین فردی خوبی دارد زیرا تعامل زیادی هم با مشتریان و هم با کارکنان وجود دارد [ترجمه ترگمان] کار مدیر به مهارت های بین فردی خوب نیاز دارد، زیرا تعامل بسیار زیادی با مشتریان و کارمندان وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. interpersonal communications
ارتباطات میان فردی
2. Mature, self-motivated and strong interpersonal skills.
[ترجمه سرگل] تعامل_ همدردی
|
[ترجمه گوگل]مهارت های بین فردی بالغ، با انگیزه و قوی [ترجمه ترگمان]مهارت های بین فردی بالغ، با انگیزه و قوی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Training in interpersonal skills is essential.
[ترجمه گوگل]آموزش مهارت های بین فردی ضروری است [ترجمه ترگمان]آموزش مهارت های بین فردی ضروری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The successful applicant will have excellent interpersonal skills.
[ترجمه گوگل]متقاضی موفق مهارت های بین فردی عالی خواهد داشت [ترجمه ترگمان]متقاضی موفق مهارت های بین فردی بسیار عالی خواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A student can learn much about interpersonal skills through observation of more experienced staff.
[ترجمه گوگل]یک دانش آموز می تواند از طریق مشاهده کارکنان با تجربه تر، در مورد مهارت های بین فردی چیزهای زیادی بیاموزد [ترجمه ترگمان]دانش آموز می تواند مهارت های بین فردی را از طریق مشاهده پرسنل با تجربه بیشتر یاد بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Moreover, there are statutory, personal and interpersonal limits to the power and manager can exercise.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، محدودیتهای قانونی، شخصی و بین فردی برای قدرت و مدیریت وجود دارد [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، محدودیت هایی قانونی، شخصی و فردی برای قدرت و مدیر وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The interpersonal exchanges in speech have other important advantages for the learner.
[ترجمه گوگل]مبادلات بین فردی در گفتار مزایای مهم دیگری برای زبان آموز دارد [ترجمه ترگمان]مبادلات میان فردی در گفتار، مزایای مهم دیگری برای یادگیرنده دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Much evidence shows that interpersonal competence is a prerequisite for a successful managerial career.
[ترجمه گوگل]شواهد زیادی نشان می دهد که شایستگی بین فردی پیش نیاز یک حرفه مدیریتی موفق است [ترجمه ترگمان]شواهد بسیاری نشان می دهند که صلاحیت بین فردی یک پیش نیاز برای یک شغل مدیریتی موفق است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Moss Kanter describes the personal and interpersonal skills she found in effective change makers.
[ترجمه گوگل]ماس کانتر مهارتهای شخصی و بین فردی را که در ایجادکنندگان تغییر مؤثر یافت، توصیف میکند [ترجمه ترگمان]موس kanter مهارت های فردی و فردی را توصیف می کند که در تغییر موثر سازندگان یافت می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Though reserved in his interpersonal relationships he nevertheless displays good interpersonal skills.
[ترجمه گوگل]اگرچه در روابط بین فردی خود محتاط است، اما مهارت های بین فردی خوبی از خود نشان می دهد [ترجمه ترگمان]او با اینکه در روابط میان فردی ذخیره شده است، با این حال مهارت های بین فردی خوب را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In interpersonal communications, feedback may stem from questions, gestures, nods or shrugs.
[ترجمه گوگل]در ارتباطات بین فردی، بازخورد ممکن است از سؤالات، حرکات، تکان دادن سر یا شانه بالا انداختن نشات بگیرد [ترجمه ترگمان]در ارتباطات بین فردی، بازخورد ممکن است از سوالات، ژست، سر تکان دادن و یا شانه بالا رفتن ریشه بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. And they are given interpersonal strategies to avoid peer pressure to make these unhealthy choices.
[ترجمه گوگل]و به آنها استراتژی های بین فردی داده می شود تا از فشار همسالان برای انجام این انتخاب های ناسالم اجتناب کنند [ترجمه ترگمان]و به آن ها استراتژی های بین فردی داده می شود تا از فشار همسالان خود اجتناب کنند تا این انتخاب های ناسالم را انجام دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A more telling criticism is that he reduces ethics to interpersonal relationships.
[ترجمه گوگل]انتقاد گویاتر این است که او اخلاق را به روابط بین فردی تقلیل می دهد [ترجمه ترگمان]یک انتقاد دیگر این است که وی اخلاق را به روابط بین فردی کاهش می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In today's session, the object of the exercise is to improve your interpersonal skills.
[ترجمه گوگل]در جلسه امروز، هدف تمرین بهبود مهارت های بین فردی شماست [ترجمه ترگمان]در جلسه امروز، هدف از تمرین، بهبود مهارت های بین فردی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In their opinion, such deficiencies clearly led to inadequate administrative back-stopping and faulty interpersonal relations.
[ترجمه گوگل]به نظر آنها، چنین کمبودهایی به وضوح منجر به عقب نشینی ناکافی اداری و روابط بین فردی معیوب شده است [ترجمه ترگمان]به نظر آن ها، چنین کاستی به وضوح منجر به عدم توقف مدیریتی ناکافی و روابط بین فردی معیوب می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• pertaining to or involving relations between persons interpersonal means relating to relationships between people.
پیشنهاد کاربران
relating to relationships between people تعاملی - تعاملات موجود در روابط مثلا: . improving your interpersonal skills can help you succeed at work
مهارت های تعاملی ( بین افراد ) ، مثل روابط اجتماعی