internment

/ˌɪnˈtɜːrnmənt//ɪnˈtɜːnmənt/

معنی: توقیف، نگاهداری
معانی دیگر: بازداشت (در زندان اسیران جنگ)، زندانی شدن (در بازداشتگاه)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: confinement in a prison or prison camp, esp. during wartime.

جمله های نمونه

1. They called for the return of internment without trial for terrorists.
[ترجمه گوگل]آنها خواستار بازگشت زندانیان بدون محاکمه برای تروریست ها شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها خواستار بازگشت حبس بدون محاکمه برای تروریست ها شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I refer mainly to internment and other measures that can not be justified.
[ترجمه گوگل]من عمدتاً به توقیف و سایر اقداماتی که قابل توجیه نیست اشاره می کنم
[ترجمه ترگمان]من بیشتر به حبس و اقدامات دیگر اشاره می کنم که نمی توان آن ها را توجیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I repeat what I have said before: internment has been retained on the statute book.
[ترجمه گوگل]آنچه را که قبلاً گفته ام تکرار می کنم: توقیف در دفتر اساسنامه حفظ شده است
[ترجمه ترگمان]آنچه را که قبلا گفته بودم تکرار می کنم: حبس بر روی کتاب قانون نگهداری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is no easy way and internment is not the answer.
[ترجمه گوگل]راه آسانی وجود ندارد و اسارت راه حل نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ راه ساده ای وجود ندارد و حبس، پاسخ نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I believe that it can be done without internment.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که این کار را می توان بدون توقیف انجام داد
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که این کار بدون نگهداری از عهده این کار بر می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As the piece opens, he is in an internment camp, and she is teetering on the edge of madness.
[ترجمه گوگل]همانطور که قطعه باز می شود، او در یک اردوگاه بازداشت است و او در لبه جنون فرو می رود
[ترجمه ترگمان]وقتی که قطعه باز می شود، او در اردوگاه نگهداری و نگهداری می شود، و او روی لبه دیوانگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mandela was released after 2years' internment.
[ترجمه گوگل]ماندلا پس از 2 سال حبس آزاد شد
[ترجمه ترگمان]ماندلا پس از ۲ سال حبس آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some will look to selective internment, of loyalists and republicans, to give relief.
[ترجمه گوگل]برخی برای تسکین به توطئه گزینشی، وفاداران و جمهوری خواهان نگاه خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها به حبس انتخابی، وفاداران و جمهوری خواهان، کمک خواهند کرد تا به آن ها کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fact remains that internment is on the statute book and is available to the Government to use.
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که توقیف در کتاب اساسنامه است و برای استفاده دولت در دسترس است
[ترجمه ترگمان]واقعیت این است که حبس بر روی کتاب اساسنامه است و برای استفاده دولت در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Internment - as opposed to prisoners-of-war camps - has a unique sociological flavour.
[ترجمه گوگل]اسارت - برخلاف اردوگاه های اسیران جنگی - رنگ و بوی جامعه شناختی منحصر به فردی دارد
[ترجمه ترگمان]Internment - که مخالف اردوگاه های اسرای جنگی است - یک طعم اجتماعی منحصر به فرد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many of these were transferred to an internment camp at Long Kesh near Lisburn.
[ترجمه گوگل]بسیاری از این افراد به اردوگاهی در لانگ کش در نزدیکی لیسبورن منتقل شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این افراد به اردوگاه حبس در لانگ Kesh در نزدیکی Lisburn منتقل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The accusations about the internment camps look to many analysts like a possible pretext for war.
[ترجمه گوگل]به نظر بسیاری از تحلیلگران، اتهامات مربوط به اردوگاه های اسارت، بهانه ای برای جنگ است
[ترجمه ترگمان]اتهامات در مورد اردوگاه های حبس، بسیاری از تحلیلگران را به عنوان بهانه ای برای جنگ نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The chapters on the internment are Both readaBle and well researched.
[ترجمه گوگل]فصول مربوط به اسارت هم خواندنی است و هم به خوبی تحقیق شده است
[ترجمه ترگمان]فصل های حبس internment هر دو مورد بررسی قرار گرفته و به خوبی تحت بررسی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of the 10 internment camps that were established, two of the larger ones were in Arizona.
[ترجمه گوگل]از 10 اردوگاه بازداشتی که ایجاد شد، دو تا از اردوگاه های بزرگتر در آریزونا بودند
[ترجمه ترگمان]از ۱۰ اردوگاه حبس که تاسیس شد، دو نفر از the بزرگ تر در آریزونا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Certainly the recent attacks against the internment camps are evidence enough.
[ترجمه گوگل]مسلماً حملات اخیر علیه اردوگاه‌های اسارت، گواه کافی است
[ترجمه ترگمان]قطعا حملات اخیر علیه اردوگاه های حبس کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توقیف (اسم)
suppression, execution, custody, apprehension, arrest, detention, internment, arrestment, seizing, constraint, sequestration, holdup, lockup, nabbing

نگاهداری (اسم)
support, hold, keep, subsistence, internment, poise, retention

انگلیسی به انگلیسی

• imprisonment; detention; confinement
internment is imprisonment for political reasons.

پیشنهاد کاربران

تدفین - خاکسپاری
محمدرضا حاجی صالح - تدفین
بازداشت
اقامت اجباری
دوره انترنی
حصر
بازداشت

بپرس