1. The relationship of the internist, the surgeon, and the anesthesiologist is one example.
[ترجمه گوگل]رابطه پزشک داخلی، جراح و متخصص بیهوشی یکی از این موارد است
[ترجمه ترگمان]رابطه پزشک متخصص داخلی، جراح و متخصص بی هوشی یک نمونه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You need to see an internist.
[ترجمه گوگل]باید به متخصص داخلی مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان] باید \"internist\" رو ببینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Sara: Sorry to bother you, but I'm an internist and I brought my husband in.
[ترجمه گوگل]سارا: ببخشید مزاحمتون شدم، ولی من متخصص داخلی هستم و شوهرم رو آوردم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که مزاحم شدم، اما من یه internist و شوهرم رو آوردم اینجا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In internist popularization psychology disease related knowledge.
[ترجمه گوگل]دانش مربوط به بیماری روانشناسی عمومی سازی داخلی
[ترجمه ترگمان]در روش داخلی سازی داخلی، مربوط به بیماری مربوط به بیماری شناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You also erode your bond with your internist, who is the single most important bulwark against disease in your life.
[ترجمه گوگل]شما همچنین پیوند خود را با پزشک داخلی خود که مهمترین سنگر در برابر بیماری در زندگی شما است، از بین می برید
[ترجمه ترگمان]شما هم چنین ارتباط خود را با پزشک داخلی خود، که مهم ترین دژ مستحکم در برابر بیماری در زندگی تان است، تضعیف می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Plotnikoff, an internist, speaks Somali and has many Somali patients.
[ترجمه گوگل]پلوتنیکوف، متخصص داخلی، به زبان سومالیایی صحبت می کند و بیماران سومالیایی زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]Plotnikoff، متخصص داخلی، در سومالی صحبت می کند و بسیاری از بیماران سومالی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He is a bluntspoken internist with a reputation for unyielding integrity.
[ترجمه گوگل]او یک متخصص داخلی صریح است که به صداقت تسلیم ناپذیر شهرت دارد
[ترجمه ترگمان]او یک پزشک متخصص داخلی با شهرتی به خاطر تمامیت unyielding است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Should an internist evaluate each patient before ambulatory surgery?
[ترجمه گوگل]آیا متخصص داخلی باید هر بیمار را قبل از جراحی سرپایی ارزیابی کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا یک متخصص داخلی باید قبل از عمل جراحی، هر بیمار را ارزیابی کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Dr. Brent A. Bauer, an internist with the Mayo Clinic, doubts the claims.
[ترجمه گوگل]دکتر برنت بائر، متخصص داخلی در کلینیک مایو، در این ادعاها تردید دارد
[ترجمه ترگمان]دکتر بر نت ای باور \"، یه\" internist \"با کلینیک\" مایو \"، در مورد ادعاهای\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She said that her internist had recommended that she come.
[ترجمه گوگل]او گفت که پزشک داخلی به او توصیه کرده است که بیاید
[ترجمه ترگمان]گفت که internist پیشنهاد کرده است که او بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. After consulting with Lakers team internist Dr. John Moe, I feel confident that I can gainfully pursue an NBA season with another long playoff postseason.
[ترجمه گوگل]پس از مشورت با دکتر جان مو، متخصص داخلی تیم لیکرز، من مطمئن هستم که می توانم یک فصل NBA را با یک فصل طولانی دیگر پس از پلی آف دنبال کنم
[ترجمه ترگمان]بعد از مشورت با تیم فوتبال لیکرز، دکتر جان مو، من احساس اطمینان می کنم که نمی توانم فصل NBA را با پلی آف باز طولانی دیگر دنبال کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. However, plaintiff had not seen the internist. Dr. Azzara contends that she believed plaintiff's representations.
[ترجمه گوگل]با این حال، شاکی پزشک داخلی را ندیده بود دکتر آزارا ادعا می کند که به اظهارات شاکی اعتقاد داشته است
[ترجمه ترگمان]اما شاکی طب داخلی را ندیده بود دکتر Azzara ادعا می کند که گفته های شاکی را باور داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The internist called me right after her appointment to tell me she was being admitted to the hospital.
[ترجمه گوگل]پزشک داخلی بلافاصله بعد از قرار ملاقات با من تماس گرفت و به من گفت که در بیمارستان بستری شده است
[ترجمه ترگمان]The بعد از موعد مقرر مرا صدا زد تا به من بگوید که او را به بیمارستان می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. My husband was a marathon runner, in top condition, with healthy lungs and a healthy heart, but then the internist began to ask him questions.
[ترجمه گوگل]شوهرم یک دونده ماراتن بود، در شرایط عالی، ریه های سالم و قلب سالم داشت، اما پس از آن متخصص داخلی شروع به پرسیدن از او کرد
[ترجمه ترگمان]همسر من یک دونده ماراتن بود، در شرایط بالا، با ریه های سالم و یک قلب سالم، اما بعد از آن، متخصص طب داخلی شروع به سوال از او کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید