internality


درونی بودن، داخلی بودن

جمله های نمونه

1. The doctrine of the internality of relations gives an affirmative answer to both these questions.
[ترجمه گوگل]دکترین درونی روابط به هر دو این سؤال پاسخ مثبت می دهد
[ترجمه ترگمان]دکترین the روابط، پاسخ مثبت به هر دو سوال را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This pure white color is the internality of life.
[ترجمه گوگل]این رنگ سفید خالص درونیات زندگی است
[ترجمه ترگمان]این رنگ سفید خالص، internality زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Accounting information market has the character internality.
[ترجمه گوگل]بازار اطلاعات حسابداری دارای ویژگی درونی است
[ترجمه ترگمان]بازار اطلاعات حسابداری دارای ویژگی internality است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. FF: I wouldn't counterpose externality and internality in such a sharp way.
[ترجمه گوگل]ف ف : من با بیرونی و درونی به این شکل تند مخالفت نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من در چنین وضعی ظاهر و ظاهر به نظر نمی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hence internality and intuition is the basically principals of transcendental philosophy.
[ترجمه گوگل]از این رو درونیّت و شهود اساساً اصول فلسفه استعلایی است
[ترجمه ترگمان]از این رو، internality و شهود اساس فلسفه متعالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet its internality and tendency of spiritualization endow the principal poetics with a modern connotation.
[ترجمه گوگل]با این حال درونیات و گرایش معنوی آن به شاعرانگی اصلی مفهومی مدرن می بخشد
[ترجمه ترگمان]با این وصف، گرایش و گرایش its، نظم اصلی را با یک معنای مدرن امروزی فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The techno - material bidding business is differing from the other trade, because of the internality character.
[ترجمه گوگل]تجارت تکنو - مواد مناقصه با تجارت دیگر به دلیل ویژگی داخلی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]کسب وکار مناقصه مواد به خاطر ویژگی internality، متفاوت از تجارت دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The equipment bidding business is differing from the other trade because of its internality characters.
[ترجمه گوگل]تجارت مناقصه تجهیزات به دلیل خصوصیات داخلی آن با تجارت دیگر متفاوت است
[ترجمه ترگمان]فروش تجهیزات از دیگر تجارت به دلیل ویژگی های internality متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hegelian idealists subscribe to a general doctrine about the internality of relations.
[ترجمه گوگل]ایده آلیست های هگلی یک دکترین کلی درباره درونی بودن روابط را قبول دارند
[ترجمه ترگمان]idealists Hegelian با عقاید عمومی درباره the روابط مشترک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• being inside, being internal, being interior

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : internalize / intern
✅️ اسم ( noun ) : internalization / internality / intern
✅️ صفت ( adjective ) : internal
✅️ قید ( adverb ) : internally

بپرس