internal secretion

/ˌɪnˈtɜːrnl̩səˈkriːʃn̩//ɪnˈtɜːnl̩sɪˈkriːʃn̩/

معنی: هورمون، ترشح درونی
معانی دیگر: (ماده ای که از اندام درونی به خون ترشح می شود) درونریزه

جمله های نمونه

1. Drills the urine sickness is one kind of internal secretion metabolic disorder disease.
[ترجمه گوگل]بیماری ادراری یکی از انواع بیماری اختلال متابولیک ترشح داخلی است
[ترجمه ترگمان]بیماری ادرار، یک نوع هورمون مردانه از مشکل متابولیک (نوعی بیماری متابولیک)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Do Good to Your Complexion, Adjust Internal Secretion, Accelerate Metabolism, Ease Nerves to Be More Romantic.
[ترجمه گوگل]به پوست خود خوب عمل کنید، ترشحات داخلی را تنظیم کنید، متابولیسم را تسریع کنید، اعصاب را آرام کنید تا رمانتیک تر شوید
[ترجمه ترگمان]با complexion شما خوب عمل کنید، Secretion داخلی را تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Eliminate free radical, improve immunity, optimize internal secretion, resist lipofuscin and keep nutrient balance.
[ترجمه گوگل]از بین بردن رادیکال های آزاد، بهبود ایمنی، بهینه سازی ترشح داخلی، مقاومت در برابر لیپوفوسین و حفظ تعادل مواد مغذی
[ترجمه ترگمان]حذف رادیکال آزاد، بهبود ایمنی، بهینه سازی ترشح داخلی، مقاومت در برابر lipofuscin و حفظ تعادل مواد مغذی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Environmental hormone disturb the mechanism of internal secretion, make it malajustment, encumber the procreation of organism or bring the malignancy.
[ترجمه گوگل]هورمون های محیطی مکانیسم ترشح داخلی را مختل می کنند، آن را ناسازگار می کنند، تکثیر ارگانیسم را محدود می کنند یا بدخیمی ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]هورمون محیطی مکانیزم ترشح داخلی را مختل می کند، آن را malajustment می کند و زاد و ولد ارگانیسم را مختل می کند و یا آن را به تومور پیوند می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The process of internal secretion characteristic of endocrine glands.
[ترجمه گوگل]فرآیند ترشح داخلی مشخصه غدد درون ریز
[ترجمه ترگمان]فرآیند ترشح درونی غدد درون ریز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Treatment dysmenorrhea, adjustment internal secretion, improvement skin color.
[ترجمه گوگل]درمان دیسمنوره، تنظیم ترشح داخلی، بهبود رنگ پوست
[ترجمه ترگمان]dysmenorrhea درمانی، تنظیم ترشح داخلی، اصلاح رنگ پوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Diabetes is a familiar internal secretion disease, caused by the concentration of blood -glucose is hoisted because of absolutely or comparatively absence of insulin in body.
[ترجمه گوگل]دیابت یک بیماری ترشح داخلی آشنا است که در اثر غلظت گلوکز خون به دلیل عدم وجود مطلق یا نسبتاً انسولین در بدن افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]دیابت یک بیماری ترشح داخلی آشنا است که از غلظت گلوکز خون به خاطر فقدان کامل یا نسبتا عدم وجود انسولین در بدن به وجود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yoga can change externality and internal secretion and metabolism of the body if someone keep on practice it well-regulated.
[ترجمه گوگل]یوگا می تواند اثرات بیرونی و ترشحات درونی و متابولیسم بدن را تغییر دهد اگر کسی آن را به خوبی تنظیم کند
[ترجمه ترگمان]یوگا می تواند externality و ترشح داخلی بدن را تغییر دهد اگر کسی بر روی عملکرد خود عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Serious and instable body disease such as cerebrovascular disease, liver and kidney disease, falling sickness, disease of internal secretion.
[ترجمه گوگل]بیماری های جدی و ناپایدار بدن مانند بیماری عروق مغزی، بیماری کبد و کلیه، بیماری افتادن، بیماری ترشح داخلی
[ترجمه ترگمان]بیماری های شدید و شدید بدن مثل بیماری cerebrovascular، بیماری کبد و کلیه، کاهش بیماری، بیماری ترشح درونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The results indicated that the effect of ENCH on improving the growing performance of piglets, growing and finishing pigs, perhaps though the system of internal secretion.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که اثر ENCH بر بهبود عملکرد رو به رشد خوک‌ها، خوک‌های در حال رشد و تکمیل، شاید با وجود سیستم ترشح داخلی
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که تاثیر of بر بهبود عملکرد رو به رشد خوک، رشد و finishing خوک ها، شاید با وجود این که سیستم ترشح داخلی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such intensive training cannot possibly be carried out all the year round because it would lead to a decline in physical ability, imbalance in internal secretion or other troubles.
[ترجمه گوگل]چنین تمرینات فشرده ای را نمی توان در تمام طول سال انجام داد زیرا منجر به کاهش توانایی بدنی، عدم تعادل در ترشحات داخلی یا سایر مشکلات می شود
[ترجمه ترگمان]چنین آموزش فشرده نمی تواند تمام سال طول بکشد، زیرا منجر به کاهش توانایی فیزیکی، عدم تعادل در ترشح داخلی و یا مشکلات دیگر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Regularly taking EPO can effectively relieve the disorder of internal secretion, thus preventing and relieving the lobular hyperplasia.
[ترجمه گوگل]مصرف منظم EPO می تواند به طور موثر اختلال ترشح داخلی را تسکین دهد، بنابراین از هیپرپلازی لوبولار جلوگیری کرده و آن را تسکین می دهد
[ترجمه ترگمان]به طور منظم، EPO می تواند به طور موثر اختلال ترشح درونی را کاهش دهد و در نتیجه باعث جلوگیری و تسکین the lobular شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Diabetes mellitus is a familiar disease from metabolism and internal secretion disorder.
[ترجمه گوگل]دیابت یک بیماری آشنا از متابولیسم و ​​اختلال ترشح داخلی است
[ترجمه ترگمان]بیماری دیابت یک بیماری آشنا از متابولیسم و اختلال ترشح داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective: To know one week's high volume training affects the metabolism, internal secretion and immunity of male and female junior judo athletes differently.
[ترجمه گوگل]هدف: دانستن یک هفته تمرین با حجم بالا بر متابولیسم، ترشحات داخلی و ایمنی ورزشکاران جودوی جوان زن و مرد به طور متفاوتی تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]هدف: دانستن آموزش حجم بالای یک هفته بر متابولیسم، ترشح داخلی و مصونیت ورزش کاران نوجوان و مونث در جودو نوجوانان تاثیر متفاوتی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The people often the yellow speckle and the sunlight or the ultraviolet ray relate in together, actually, the yellow speckle mainly concerns with organism internal secretion disorder.
[ترجمه گوگل]مردم اغلب لکه زرد و نور خورشید یا اشعه ماوراء بنفش با هم مرتبط هستند، در واقع لکه زرد عمدتاً به اختلال ترشح داخلی ارگانیسم مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]در واقع مردم اغلب زرد اسپکل و نور خورشید یا اشعه ماورا بنفش به هم مربوط می شوند، در واقع اسپکل زرد عمدتا مربوط به اختلال ترشح داخلی ارگانیسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هورمون (اسم)
internal secretion

ترشح درونی (اسم)
internal secretion

انگلیسی به انگلیسی

• secretion of hormones into the blood flow

پیشنهاد کاربران

بپرس