internal ear


رجوع شود به: inner ear

جمله های نمونه

1. Objective:Goal:Through the improvement internal ear circulation barrier, the increase organization promotes the hearing restoration for the oxygen quantity.
[ترجمه گوگل]هدف: هدف: از طریق بهبود سد گردش خون داخلی گوش، سازمان افزایش بازیابی شنوایی برای مقدار اکسیژن را ارتقا می دهد
[ترجمه ترگمان]هدف: هدف: از طریق بهبود مانع گردش گوش داخلی، سازمان افزایش شنوایی برای کمیت اکسیژن را ارتقا می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Removal can cause unnecessary complications to the middle and internal ear.
[ترجمه گوگل]برداشتن می تواند عوارض غیر ضروری برای گوش میانی و داخلی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]حذف می تواند باعث مشکلات غیر ضروری بین گوش میانی و داخلی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fortunately for me (and both of my daughters), another, louder voice caught my internal ear just before I opened my mouth to let her have it.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه برای من (و هر دو دخترم)، صدای بلندتر دیگری درست قبل از اینکه دهانم را باز کنم تا او را بپذیرد، گوش داخلی ام را جلب کرد
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه قبل از اینکه دهانم را باز کنم، صدای بلند دیگری به گوش داخلی من رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To observe effect of eustachian tube dysfunction on function of internal ear in air crew.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر اختلال عملکرد شیپور استاش بر عملکرد گوش داخلی خدمه هوا
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار مشاهده اثر اختلال عملکرد tube بر عملکرد گوش داخلی در خدمه هوایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To provide basic data for anthropology and clinical practice, bony semicircular canals of internal ear in adult were measured.
[ترجمه گوگل]هدف برای ارائه داده های اولیه برای انسان شناسی و عمل بالینی، کانال های استخوانی نیم دایره ای گوش داخلی در بزرگسالان اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]هدف فراهم نمودن داده های پایه برای انسان شناسی و عمل بالینی، کانال های حلقوی حلقوی از گوش داخلی در بزرگسالان اندازه گیری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Treats this sickness machine the side to lie in can spend to the function in the pathological change blood vessel spot, increases the internal ear blood stream.
[ترجمه گوگل]این دستگاه بیماری را درمان می کند که طرف دراز بکشد می تواند به عملکرد در تغییر پاتولوژیک لکه رگ خونی خرج کند، جریان خون گوش داخلی را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]Treats کردن این ماشین بیماری، پهلو به دروغ گفتن در تغییر pathological نقطه کشتی خون، جریان خون گوش داخلی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion The onset of BPPV may relate to ischemic internal ear but is not relevant with gender and age.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری شروع BPPV ممکن است مربوط به ایسکمیک گوش داخلی باشد اما با جنسیت و سن ارتباطی ندارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری حمله BPPV ممکن است به گوش داخلی ischemic مربوط باشد اما مرتبط با جنسیت و سن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These movements can promote the eustachian tube merge, adjusts the internal ear pressure, reduces or prevents the earache.
[ترجمه گوگل]این حرکات می تواند باعث ادغام شیپور استاش، تنظیم فشار داخلی گوش، کاهش یا جلوگیری از گوش درد شود
[ترجمه ترگمان]این حرکات می تواند لوله eustachian را ارتقا دهد، فشار داخلی را تنظیم کند، فشار را کاهش داده و یا از the جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. HRCT can show clearly the structure of the external ear, middle ear and internal ear.
[ترجمه گوگل]HRCT می تواند به وضوح ساختار گوش خارجی، گوش میانی و گوش داخلی را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]HRCT می تواند به وضوح ساختار گوش خارجی، گوش میانی و گوش داخلی را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It often causes a lot of symptom such as vertigo, headache, tinnitus, blurring of vision as to ischemia of brain stem internal ear .
[ترجمه گوگل]اغلب باعث علائم زیادی مانند سرگیجه، سردرد، وزوز گوش، تاری دید و ایسکمی گوش داخلی ساقه مغز می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری اغلب باعث می شود نشانه های زیادی از قبیل سرگیجه، سردرد، گیجی و تاری دید در رابطه با ایسکمی مغزی ساقه مغز ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

گوش داخلی ( اسم ) : قسمتی از گوش در داخل سر، پشت پرده گوش که شامل کانال های نیم دایره ای، دهلیز و حلزون گوش است.

بپرس