معنی: انترن، کار ورز، پزشک مقیم بیمارستان، داخل شدن در، توقیف کردن، وارد کردنمعانی دیگر: (پزشکی) انترن، بالین ورز، دستیار، (آموزش معلمی یا روزنامه نگاری و غیره) کار ورز، کارآموز، vt داخل شدن در، n کار ورز، طب انترن
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: interns, interning, interned
• : تعریف: to confine in a prison or camp, esp. during wartime.
اسم ( noun )
• : تعریف: one who is or has been interned; internee.
اسم ( noun )
• : تعریف: an advanced student or recent graduate in a specialized field, esp. medicine, who is serving an apprenticeship in the appropriate practical setting, such as a hospital.
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: interns, interning, interned
• : تعریف: to be an intern.
- She interned at St. Joseph's Hospital last year.
[ترجمه گوگل] او سال گذشته در بیمارستان سنت جوزف کارآموزی کرد [ترجمه ترگمان] او سال گذشته در بیمارستان سنت جوزف بازداشت شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. After graduation he'll intern for six months with a San Francisco firm.
[ترجمه گوگل]پس از فارغ التحصیلی، او به مدت شش ماه در یک شرکت سانفرانسیسکو کارآموزی خواهد کرد [ترجمه ترگمان]بعد از فارغ التحصیلی، بعد از فارغ التحصیلی ۶ ماه با یه شرکت سانفرانسیسکو کار می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She worked in the White House as an intern.
[ترجمه محمد صادق] او در کاخ سفید به عنوان کارآموز کار می کرد.
|
[ترجمه گوگل]او به عنوان کارآموز در کاخ سفید کار می کرد [ترجمه ترگمان]اون به عنوان یه انترن توی کاخ سفید کار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The order to intern all male category B aliens was posted on 16 May.
[ترجمه گوگل]دستور کارآموزی همه بیگانگان مرد دسته B در 16 می ارسال شد [ترجمه ترگمان]برای کارآموز تمام گروه مرد \"ب\" در ۱۶ ماه مه پست شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The intern cleaned me up then made me lie on a trolley in a curtained cubicle.
[ترجمه گوگل]کارآموز مرا تمیز کرد و سپس مرا در یک کالسکه در یک اتاقک پردهدار دراز کشید [ترجمه ترگمان]انترن مرا تمیز کرد و مرا مجبور کرد روی یک برانکار که در اتاق پرده قرار داشت دراز بکشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She refused to be treated by an intern and demanded to see a qualified doctor.
[ترجمه گوگل]او از درمان توسط یک کارورز خودداری کرد و خواستار مراجعه به پزشک واجد شرایط شد [ترجمه ترگمان]او نپذیرفت که توسط یک کارآموز درمان شود و از او خواست تا یک دکتر واجد شرایط را ببیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They put an intern on it, and in traditional governmental fashion an answer came back three years later.
[ترجمه گوگل]آنها یک کارآموز را روی آن گذاشتند، و به روش سنتی دولتی، سه سال بعد پاسخ آن برگشت [ترجمه ترگمان]آن ها یک کارآموز را بر روی آن گذاشتند و سه سال بعد جواب دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Wendy: As you know, as an intern, you're an assistant to all of us here. We have a junior accountant, Dennis Lin, but he's off today.
[ترجمه گوگل]وندی: همانطور که می دانید، به عنوان یک کارآموز، شما دستیار همه ما در اینجا هستید ما یک حسابدار جوان داریم، دنیس لین، اما او امروز تعطیل است [ترجمه ترگمان]همونطور که می دونین، به عنوان یه انترن تو دستیار همه ما هستی ما یه حسابدار تازه داریم، دنیس لین، اما امروز کارش تمومه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Beautiful intern exploding within the hospital laugh at the go through!
[ترجمه گوگل]کارآموز زیبا که در بیمارستان منفجر می شود، از رفتن می خندد! [ترجمه ترگمان]یه انترن زیبا که توی بیمارستان منفجر می شه و از توش می خنده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Intern: I will choose Infradiaphragmatic Stasis-Expelling Decoction.
[ترجمه گوگل]اینترن: من جوشانده استاز اینفرادیافراگم را انتخاب خواهم کرد [ترجمه ترگمان]Intern: من Infradiaphragmatic Stasis - Expelling Decoction را انتخاب می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We are trying to follow some general intern atonal practice.
[ترجمه گوگل]ما سعی می کنیم برخی از تمرینات داخلی داخلی را دنبال کنیم [ترجمه ترگمان]ما داریم سعی می کنیم یه سری تمرین عمومی انجام بدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Intern: Did you ever have rheumatic or fever as a child?
[ترجمه گوگل]کارورز: آیا تا به حال در کودکی روماتیسم یا تب داشته اید؟ [ترجمه ترگمان]آیا تا به حال رماتیسم یا تب داری به عنوان یک بچه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I asked the second intern if he would like to try to intubate the patient.
[ترجمه گوگل]از کارآموز دوم پرسیدم که آیا مایل است بیمار را لوله گذاری کند؟ [ترجمه ترگمان]من از انترن دوم پرسیدم که اگه بخواد برای بیمار لوله گذاری کنه، پرسیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The editorial followed the murder of an intern at the paper.
[ترجمه گوگل]سرمقاله به دنبال قتل یک کارآموز در روزنامه بود [ترجمه ترگمان]سردبیر به دنبال قتل یک انترن در روزنامه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Intern: well the diagnosis may be hypertensive heart disease diabetes mellitus with the nephritic syndrome.
[ترجمه گوگل]کارورز: خوب تشخیص ممکن است بیماری فشار خون قلبی دیابت شیرین با سندرم نفریت باشد [ترجمه ترگمان]Intern: به خوبی تشخیص ممکن است دیابت مبتلا به خون با فشار خون بالا همراه با سندروم nephritic باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Working and intern experiences in world top management consulting firm will be an extra plus.
[ترجمه گوگل]تجارب کار و کارآموزی در شرکت مشاوره مدیریت برتر جهان امتیاز اضافی خواهد بود [ترجمه ترگمان]تجربیات کاری و کارآموز در شرکت مشاوره مدیریت ارشد جهانی یک مزیت اضافی خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
induct, import, bring in, involve, initiate, intern
انگلیسی به انگلیسی
• advanced medical student working as an apprentice in a hospital; one who is involved in a specialized training program which gives hands-on experience be an intern, work as an intern (especially in the medical profession); limit movement; confine, restrict, detain to intern someone means to put them in prison or a prison camp, for political reasons. an intern is a senior student or a graduate who is gaining supervised work experience, especially a medical graduate who is working in a hospital as a junior doctor; used in american english.
پیشنهاد کاربران
در حوزه پزشکی، تفاوت اصلی بین resident و intern در مرحله تحصیلی، طول دوره، مسئولیت ها و حقوق آن هاست. - Intern ( انترن ) به فردی گفته می شود که دانشجوی پزشکی در آخرین سال تحصیل عمومی یا تازه فارغ التحصیل است و در دوره انترنی ( معمولاً حدود 18 ماه ) در بیمارستان یا مراکز درمانی به عنوان کارآموز عملی حضور دارد. کارهای انترن ها عمدتاً تحت نظارت مستقیم پزشکان بوده و مسئولیت هایشان محدودتر و ساده تر است. آنها بیشتر درباره مهارت های بالینی اولیه آموزش می بینند و حقوق کمتری دریافت می کنند. ... [مشاهده متن کامل]
- Resident ( رزیدنت ) پزشکی است که پس از فارغ التحصیلی از دوره عمومی پزشکی و گذراندن انترنی، وارد دوره تخصصی می شود. دوره رزیدنتی چند سال ( معمولاً 3 تا 7 سال ) طول می کشد و پزشک رزیدنت به عنوان دستیار پزشک در یک تخصص خاص ( مثلاً داخلی، جراحی ) فعالیت می کند. مسئولیت های رزیدنت ها بیشتر و پیچیده تر است و آنها در آموزش های تخصصی و انجام عمل ها و پروسیجرهای پزشکی مشارکت دارند. حقوق رزیدنت ها نیز به مراتب بالاتر از انترن هاست. بنابراین، intern بیشتر در مرحله آموزش عملی عمومی و ابتدایی است، در حالی که resident در مرحله آموزش تخصصی و حرفه ای با مسئولیت های بالاتر و تخصصی تر قرار دارد.
کارورز/ اینترن ( اسم ) : ، پزشک کارآموز ( در برخی از کشورها ) که در بیمارستان خدمت می کند و هنوز مجوز کامل برای انجام کار را ندارد.
تحت نظر قرار دادن، بازداشت کردن، توقیف کردن، زندانی کردن.
🔸 معادل فارسی: کارآموز / کارورز / دوره گذار در زبان محاوره ای: شاگرد، تازه وارد، کسی که داره تجربه کسب می کنه، نیروی موقت، کارآموز بی حقوق ________________________________________ 🔸 تعریف ها: ... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( اسم – موقعیت شغلی آموزشی ) :** فردی که در یک سازمان یا شرکت مشغول به کار می شود تا تجربه کسب کند—معمولاً دانشجو یا فارغ التحصیل تازه کار مثال: She’s working as an intern at a law firm this summer. تابستون امسال به عنوان کارآموز توی یه مؤسسه ی حقوقی کار می کنه. 2. ** ( فعل – گذراندن دوره ی کارآموزی ) :** انجام دادن دوره ی کارآموزی در یک سازمان مثال: He interned at Google before joining a startup. قبل از اینکه بره استارتاپ، دوره ی کارآموزی ش رو تو گوگل گذروند. 3. ** ( پزشکی – پزشک دوره گذار ) :** در حوزه ی پزشکی، *intern* به پزشک تازه فارغ التحصیل گفته می شود که تحت نظارت در بیمارستان کار می کند مثال: The hospital has ten new interns this year. امسال بیمارستان ده تا پزشک دوره گذار جدید داره. 4. ** ( طنزآمیز – نیروی موقت یا بی حقوق ) :** در گفت وگوهای غیررسمی، گاهی با لحن شوخی برای توصیف کسی که همه چی انجام می ده ولی حقوقی نمی گیره مثال: I’m basically the intern of this group—I do everything and get no credit. عملاً کارآموز این گروهم—همه چی رو انجام می دم ولی هیچ اعتباری ندارم. ________________________________________ 🔸 مترادف ها: trainee – apprentice – junior – resident ( پزشکی ) – extern – volunteer ________________________________________ 🔸 ریشه شناسی: از واژه ی لاتین *internus* به معنای �درونی� گرفته شده در قرن نوزدهم ابتدا در پزشکی رایج شد، سپس در قرن بیستم وارد فضای شرکتی و آموزشی شد تصویر ذهنی: کسی که وارد فضای حرفه ای شده ولی هنوز در حال یادگیری و تجربه ست