intermuscular

جمله های نمونه

1. SY immunoreactivity was abundant in the intermuscular plexus, longitudinal and circular muscle layers, and submucosal layer.
[ترجمه گوگل]رنگپذیری SY در شبکه بین عضلانی، لایه های عضلانی طولی و دایره ای و لایه زیر مخاطی فراوان بود
[ترجمه ترگمان]SY immunoreactivity در شبکه کوروئید، لایه های ماهیچه طولی و مدور و لایه submucosal فراوان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion Radial midforrarm flap pedicled with intermuscular branch of radial artery can be transferred to repair soft tissue defect of elbow, forearm or hand.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری فلپ میانی رادیال پدیکل شده با شاخه بین عضلانی شریان رادیال می‌تواند برای ترمیم نقص بافت نرم آرنج، ساعد یا دست منتقل شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Radial midforrarm midforrarm با شاخه intermuscular از سرخرگ شعاعی می تواند به ترمیم نقص بافت نرم بازو، ساعد یا دست منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion Annular ligament reconstruction with forearm intermuscular septum can lead to satisfactory results for chronic radial head dislocation in children.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری بازسازی رباط حلقوی با سپتوم بین عضلانی ساعد می‌تواند منجر به نتایج رضایت‌بخشی برای دررفتگی مزمن سر رادیال در کودکان شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بازسازی رباط annular با forearm intermuscular می تواند منجر به نتایج رضایت بخشی برای جابجایی مزمن سر شعاعی در کودکان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dissection is performed through the intermuscular plane between the multifidus and longissimus muscles.
[ترجمه گوگل]کالبد شکافی از طریق صفحه بین عضلانی بین ماهیچه های مولتی فیدوس و لانگ سیموس انجام می شود
[ترجمه ترگمان]Dissection از طریق صفحه intermuscular بین ماهیچه های multifidus و longissimus انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was named entrapment syndrome of lateral intermuscular septum of arm for its pathogenesis.
[ترجمه گوگل]به دلیل پاتوژنز آن، سندرم گیر افتادن سپتوم بین عضلانی جانبی بازو نامگذاری شد
[ترجمه ترگمان]این نشانه به نام سندرم entrapment of جانبی بازو به خاطر بیماری زایی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This incision is made through the intermuscular space, with less trauma, less bleeding and less complication and most patients recovered quickly.
[ترجمه گوگل]این برش از طریق فضای بین عضلانی، با ضربه کمتر، خونریزی کمتر و عوارض کمتر ایجاد می شود و اکثر بیماران به سرعت بهبود می یابند
[ترجمه ترگمان]این برش از طریق فضای کیسه ای، با ضربه کم تر، خونریزی کم تر و پیچیدگی کمتری ایجاد می شود و اغلب بیماران به سرعت بهبود پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Septocutaneous perforator:In 4 saphena arteria flaps and 6 internal low leg flaps, the colour signals of the axial artery were founded through the intermuscular septum.
[ترجمه گوگل]سوراخ کننده سپتوکوتانئوس: در 4 فلپ شریان سافنا و 6 فلپ پایین ساق پا، سیگنال های رنگی شریان محوری از طریق سپتوم بین عضلانی ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]Septocutaneous perforator: در شکل ۴ saphena arteria و ۶ ساق پای پایین، سیگنال های رنگی سرخرگ محوری از طریق دیواره intermuscular ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Besides these, both clinicians and doctors performing Color Doppler ultrasonography should pay attention to the calf intermuscular DVT.
[ترجمه گوگل]علاوه بر اینها، هم پزشکان و هم پزشکانی که سونوگرافی داپلر رنگی انجام می دهند باید به DVT بین عضلانی ساق پا توجه کنند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر اینها، هم پزشکان و هم پزشکان که در حال انجام فعالیت هستند، باید توجه خود را به گوساله intermuscular معطوف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Identify and protect the posterior antebrachial cutaneous nerve as it leaves the posterior compartment at the lateral intermuscular septum (Fig. 1-10 B and D).
[ترجمه گوگل]عصب پوستی انتبراکیال خلفی را در حین خروج از محفظه خلفی در سپتوم بین عضلانی جانبی شناسایی و محافظت کنید (شکل 1-10 B و D)
[ترجمه ترگمان]شناسایی و محافظت از عصب پوستی antebrachial جلویی (شکل ۱ - ۱۰ B و D)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective:To observe the effect of continuous nerve block of brachial plexus by intermuscular groove puncture with needle for scalp vein.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثر بلوک عصبی پیوسته شبکه بازویی توسط سوراخ بین عضلانی با سوزن برای ورید سر
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر بلوک عصبی مستمر شبکه کوروئید به وسیله سوراخ کردن شیار intermuscular با سوزن برای رگ سر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To discuss the characteristics of magnetic resonance imaging (MRI) in intermuscular hemangioma.
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد ویژگی های تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) در همانژیوم بین عضلانی
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد ویژگی های تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI)در intermuscular hemangioma
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The surgical method of flap was designed depending on looking for the intermuscular cutaneous perforating branch.
[ترجمه گوگل]روش جراحی فلپ بسته به جستجوی شاخه سوراخ‌دار پوستی بین عضلانی طراحی شد
[ترجمه ترگمان]روش عمل جراحی بسته به جستجوی شاخه perforating پوست intermuscular طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion The thickness, connection of deep fascia in different part of upper limb are different, there are 4 intermuscular septas in forearm.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری ضخامت، اتصال فاسیای عمقی در قسمت های مختلف اندام فوقانی متفاوت است، 4 سپتوم بین عضلانی در ساعد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ضخامت، اتصال نوار پیوندی عمیق در قسمت های مختلف عضو بالاتر متفاوت است، ۴ intermuscular septas در ساعد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Opens the arteries injection to turn the grapes fine Canada energy mixture and Vitamin C, the intermuscular injection B race Vitamin.
[ترجمه گوگل]تزریق رگ‌ها را باز می‌کند تا انگور مخلوط انرژی کانادا و ویتامین C، تزریق بین عضلانی ویتامین B را تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]the تزریق arteries را برای تبدیل خوشه های انگور به کانادا و ویتامین C باز می کند، نژاد intermuscular B، ویتامین C
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• between muscles

پیشنهاد کاربران