intermediator


میانجى، واسطه، مصلح

جمله های نمونه

1. Where the intermediator has facilitated the conclusion of the contract, the expenses for the intermediate service shall be borne by the intermediator.
[ترجمه گوگل]در صورتی که واسطه انعقاد قرارداد را تسهیل کرده باشد، هزینه های خدمات میانی به عهده واسطه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در جاییکه the انعقاد قرارداد را تسهیل کرده است، هزینه خدمات میانی توسط the تامین خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The intermediator of the world is only one of the Chinese roles in the world. It means China is the intercessor of the international and interlocal discord. This role should be extended.
[ترجمه گوگل]واسطه جهان تنها یکی از نقش های چینی در جهان است یعنی چین شفیع اختلافات بین المللی و بین محلی است این نقش باید گسترش یابد
[ترجمه ترگمان]The جهان تنها یکی از نقش های چین در جهان است این به این معنی است که چین the اختلافات بین المللی و بین المللی است این نقش باید گسترش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Article 426 The principal shall pay the intermediator remuneration according to the terms of the contract if the intermediator has facilitated the establishment of the contract.
[ترجمه گوگل]ماده 426 در صورتی که واسطه در انعقاد عقد مساعدت کرده باشد، اصیل باید اجرت واسطه را طبق شرایط قرارداد بپردازد
[ترجمه ترگمان]ماده ۴۲۶ مدیر باید مطابق با شرایط قرارداد در صورتی که the قرارداد را تسهیل کرده باشد غرامت intermediator پرداخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Normally, a proxy server is deployed in LAN as an intermediator between the remote server and clients to reduce the WAN traffic and speed up the response.
[ترجمه گوگل]به طور معمول، یک سرور پراکسی در LAN به عنوان یک واسطه بین سرور راه دور و کلاینت ها مستقر می شود تا ترافیک WAN را کاهش دهد و پاسخ را سرعت بخشد
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، یک سرور پیشکار در LAN به عنوان رابط بین سرور دوردست و مشتری ها برای کاهش ترافیک WAN و سرعت واکنش استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In this rerouting mechanism, when sender constructs path, he iteratively acquire the neighbor of participants and select one of them as intermediator .
[ترجمه گوگل]در این مکانیسم مسیریابی مجدد، هنگامی که فرستنده مسیر را می سازد، به طور مکرر همسایه شرکت کنندگان را بدست می آورد و یکی از آنها را به عنوان واسطه انتخاب می کند
[ترجمه ترگمان]در این مکانیزم rerouting، وقتی که فرستنده مسیر را می سازد، به صورت تکراری همسایه شرکت کنندگان را به دست می آورد و یکی از آن ها را به عنوان intermediator انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Luo Jinxi, a most preeminent thinker of Taizhou School, can be regarded as an intermediator between Wang Yangming and Li Zhuowu.
[ترجمه گوگل]لو جینشی، برجسته‌ترین متفکر مکتب تایژو، را می‌توان به‌عنوان واسطه‌ای بین وانگ یانگ‌مینگ و لی ژووو در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]لو Jinxi، a متفکر مدرسه Taizhou را می توان به عنوان intermediator بین وانگ Yangming و لی Zhuowu در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With this mechanism, end-to-end encryption between the sender and the last intermediator on the rerouting path can be achieved.
[ترجمه گوگل]با این مکانیسم می توان به رمزگذاری سرتاسر بین فرستنده و آخرین واسطه در مسیر مسیریابی مجدد دست یافت
[ترجمه ترگمان]با این مکانیزم، رمزنگاری end بین فرستنده و آخرین intermediator در مسیر rerouting را می توان به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Excepting for customer, merchant and bank, the model introduces an intermediator to process the payment and introduces an authentication organization to authenticate bank, merchant and intermediator .
[ترجمه گوگل]به جز مشتری، تاجر و بانک، مدل یک واسطه را برای پردازش پرداخت معرفی می کند و یک سازمان احراز هویت را برای احراز هویت بانک، تاجر و واسطه معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]به غیر از مشتری، تاجر و بانک، مدل یک intermediator را برای پردازش پرداخت معرفی کرده و یک سازمان احراز هویت برای اعتبار سنجی بانک، بازرگانی و intermediator معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aim In order to solve the trouble of the lack of forward secrecy and intermediator attack in current WTLS protocol.
[ترجمه گوگل]هدف به منظور حل مشکل عدم وجود محرمانه بودن و حمله واسطه در پروتکل WTLS فعلی
[ترجمه ترگمان]هدف به منظور حل مشکل فقدان رازپوشی بعدی و حمله intermediator در پروتکل WTLS فعلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mediator, arbitrator, one who intervenes

پیشنهاد کاربران

بپرس