interloper

/ˈɪntəloʊpə//ˈɪntələʊpə/

فضول، نخود هر آش، مداخله گر، (قدیمی) کشتی که به طور غیرقانونی در ناحیه مورد امتیاز یک شرکت کشتی رانی کار می کند، هر کاسب غیرقانونی، سوداگر غیر مجاز، کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان راازسودبردن بازمی دارد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who intrudes in the affairs of others; meddler.

- His possessive and overprotective sister always accompanied us on our walks, and I considered her nothing less than an interloper.
[ترجمه گوگل] خواهر مالک و بیش از حد محافظ او همیشه در پیاده روی ما را همراهی می کرد و من او را چیزی کمتر از یک مداخله گر نمی دانستم
[ترجمه ترگمان] او همیشه در پیاده روی ما با ما همراهی می کرد و من او را کم تر از یک مرد فضولی در نظر گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Security did not prevent an interloper from getting onto the stage at the opening ceremony.
[ترجمه گوگل]امنیت مانع از آن نشد که یک مداخله گر در مراسم افتتاحیه روی صحنه برود
[ترجمه ترگمان]در مراسم افتتاحیه، امنیت مانع از ورود یک فرد مزاحمی به سوی او نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The interlopers soon give up the unequal contest.
[ترجمه گوگل]مداخله گرها به زودی از رقابت نابرابر دست می کشند
[ترجمه ترگمان]The مزاحم مسابقه unequal را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He can spot any interlopers among the stars immediately.
[ترجمه گوگل]او می تواند فوراً در میان ستارگان، هر گونه مداخله گر را تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]او می تواند هر interlopers را بلافاصله در میان ستارگان تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were treated as interlopers in their new country.
[ترجمه گوگل]با آنها در کشور جدیدشان به عنوان مداخله گر رفتار می شد
[ترجمه ترگمان]آن ها به عنوان interlopers در کشور جدید خود تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sadly, it has been stolen by some foul interloper!
[ترجمه گوگل]متأسفانه، توسط یک مداخله گر ناپسند به سرقت رفته است!
[ترجمه ترگمان]متاسفانه توسط یه مرد فضولی دزدی دزدیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Later in anaphase, the unattached interloper microtubules actively slide past each other, elongating the entire spindle.
[ترجمه گوگل]بعداً در آنافاز، ریزلوله‌های درون‌لوپر غیر متصل به طور فعال از کنار یکدیگر می‌لغزند و کل دوک را دراز می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بعدا در anaphase، the آزاد interloper به طور فعال از کنار هم عبور می کنند و تمام spindle را دراز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, the scientists' description of the interloper—"N. miliaris tends to aggregate at the surface to form large, slimy green patches"— is certainly consistent with the bloom shown in this image.
[ترجمه گوگل]با این حال، توصیف دانشمندان در مورد متقابل - "N miliaris تمایل به تجمع در سطح برای تشکیل لکه های سبز لزج بزرگ" - قطعا با شکوفه نشان داده شده در این تصویر سازگار است
[ترجمه ترگمان]با این حال، دانشمندان توضیح می دهند که تابع interloper - - N miliaris ها تمایل دارند که در سطح به هم جمع شوند تا تکه های بزرگ سبز و لزج شکل بگیرند - - قطعا با شکوفه دادن نشان داده شده در این تصویر سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. System sand blasting equipment jaw crusher resettlement interloper incident.
[ترجمه گوگل]سیستم سند بلاست تجهیزات سنگ شکن فکی اسکان مجدد حادثه interloper
[ترجمه ترگمان]و ترن با استفاده از مواد منفجره و ترن، برای اسکان مجدد، باز هم به عنوان توپ و هم به شمار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sadly, it has been absconded by some foul interloper!
[ترجمه گوگل]متأسفانه، توسط یک مداخله گر ناپسند فرار شده است!
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، اون توسط یه شخص فضولی از اون بیرون رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She felt like an interloper in her own family.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که در خانواده خودش مداخله گر است
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که در خانواده خودش یک فرد فضولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pauline is conniving interloper, befriending the lonely wife while the husband is busy working.
[ترجمه گوگل]پائولین در حال اغوا کننده است و با همسر تنها دوست می شود در حالی که شوهر مشغول کار است
[ترجمه ترگمان]پولین در حالی که همسر خود مشغول به کار است، مرد interloper را نادیده می گیرد این زن تنها مرد تنهایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The interloper passed through the library, where a green- fleshed young woman stood with her back to him, pouring over an ancient tome.
[ترجمه گوگل]مداخله گر از کتابخانه عبور کرد، جایی که یک زن جوان گوشت سبز با پشت به او ایستاده بود و روی یک قبر باستانی می ریخت
[ترجمه ترگمان]مرد خارجی از کتابخانه عبور کرد، جایی که یک زن جوان fleshed و fleshed در کنار او ایستاده بود و بر یک کتاب قدیمی کتاب می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You are an interloper in my world, grudgingly tolerated at best. Beware my wrath. I can kill you on a whim.
[ترجمه گوگل]تو در دنیای من مداخله گر هستی که در بهترین حالت با اکراه تحمل می کنی مراقب خشم من باش میتونم از روی هوس بکشمت
[ترجمه ترگمان]شما در دنیای من یک مرد فضولی هستید، با کینه به بهترین نحو تحمل می کنید بر حذر باش از خشم من من می تونم تو رو از روی هوس بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Who was this crazed interloper?
[ترجمه گوگل]این مداخله گر دیوانه که بود؟
[ترجمه ترگمان]این مرد فضولی دیوانه چه کسی بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who trespasses on the domain of another without proper license (as in trade); meddler, intruder
an interloper is a person who interferes in something or who is in a place where they are not supposed to be.

پیشنهاد کاربران

اخلال گر
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A person who becomes involved in a place or situation where they are not wanted 🚫
🔍 مترادف: Intruder
✅ مثال: The interloper was quickly escorted out of the private meeting
مداخله کننده ( مزاحم یا تازه وارد در جمعی )
کسی که بدون دعوت یا بدون حق در موقعیتی مداخله و یا دخول می کند.
غیرمجاز
.
watchdogs were to keep out an interloper
disapproving
someone who becomes involved in an activity or a social group without being asked, or enters a place without permission
فردی که بدون درخواست کسی، درگیر هر فعالیت یا گروه اجتماعی می شود یا بدون اجازه وارد مکانی می شود، نخود هر آش، مزاحم و فضول
...
[مشاهده متن کامل]

Security did not prevent an interloper from getting onto the stage at the opening ceremony
We felt like interlopers when we tried to join the game
Synonym
intruder

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/interloper
noun
[count] : a person who is not wanted or welcome by the other people in a situation or place
I had hoped to help my neighbors, but they regarded me as an interloper.
به معنای زناکار هم به کار می ره
فضول مزاحم

بپرس