interlaced

/ˌɪntərˈleɪst//ˌɪntəˈleɪst/

بهم پیچیده، درهم بافته، مشبک، پرگارجای پرگار

جمله های نمونه

1. Her hair was interlaced with ribbons and flowers.
[ترجمه گوگل]موهایش با روبان و گل در هم آمیخته بود
[ترجمه ترگمان]موهایش با روبان و گل درهم بافته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your speech should not have been interlaced with these facts beside the point.
[ترجمه گوگل]گفتار شما نباید با این حقایق در کنار موضوع درآمیخته می شد
[ترجمه ترگمان]گفتار شما نباید در این مورد با این حقایق درهم و برهم بافته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The tree branches were interlaced with one another.
[ترجمه گوگل]شاخه های درخت در هم تنیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]شاخه های درخت با یکدیگر بافته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They interlaced their hands.
[ترجمه گوگل]دست هایشان را به هم می زنند
[ترجمه ترگمان]با هم دست و پنجه نرم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was laid entirely with interlaced track.
[ترجمه گوگل]آن را به طور کامل با مسیر در هم تنیده گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]کاملا با هم بافته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Plain hospital beds with flock mattresses laid on interlaced wire springs were for the junior members of the staff.
[ترجمه گوگل]تخت‌های بیمارستانی ساده با تشک‌های گله‌ای که روی فنرهای سیمی در هم قرار گرفته بودند، برای اعضای خردسال کارکنان بود
[ترجمه ترگمان]تخت های بیمارستان ساده با تشک ها و mattresses که روی سیم های تلگراف پیچیده شده بودند، برای اعضای سوم کارکنان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wainwright interlaced his fingers and considered them.
[ترجمه گوگل]واینرایت انگشتانش را در هم آمیخت و آنها را در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]وین رایت انگشتانش را درهم کشید و به آن ها فکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pharmacologicasl: the dog's teeth are concavoconvex interlaced system Card Alliance.
[ترجمه گوگل]Pharmacologicasl: دندان های سگ درهم آمیخته مقعر محدب سیستم Card Alliance
[ترجمه ترگمان]Pharmacologicasl: دندان های سگ با اتحاد کارت سیستم درهم گره خورده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The interlaced output from the source of interlaced material 50 is supplied to an interlace to progress scan converter 70 to generate a progressive scan signal.
[ترجمه گوگل]خروجی در هم آمیخته شده از منبع مواد درهم آمیخته 50 به مبدل اسکن پیشروی 70 برای تولید یک سیگنال اسکن پیشرونده عرضه می شود
[ترجمه ترگمان]این گره خورده از منبع ماده ۵۰ به یک interlace برای اسکن کردن مبدل ۷۰ برای تولید یک سیگنال اسکن پیشرفته (اسکن)تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Background is interlaced, uncertain, ambiguous and dubious.
[ترجمه گوگل]پس زمینه در هم آمیخته، نامشخص، مبهم و مشکوک است
[ترجمه ترگمان]پس زمینه درهم گره، نامشخص، مبهم و مشکوک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The five interlaced rings on the Olympic flag represent the five continents joined together.
[ترجمه گوگل]پنج حلقه درهم آمیخته روی پرچم المپیک نشان دهنده پنج قاره است که به هم متصل شده اند
[ترجمه ترگمان]این پنج حلقه متصل به پرچم المپیک نشان دهنده پنج قاره است که به هم پیوسته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. During my whole report, he sat with his eyes closed and his fingers interlaced.
[ترجمه گوگل]در تمام گزارش من، او با چشمان بسته و انگشتانش در هم می نشست
[ترجمه ترگمان]در تمام مدت گزارش من، او با چشمان بسته و انگشتانش درهم گره خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On two sides the grid is flanked by large, rectangular panels of interlaced circles.
[ترجمه گوگل]در دو طرف شبکه توسط صفحات مستطیلی بزرگ از دایره های در هم تنیده احاطه شده است
[ترجمه ترگمان]در دو طرف شبکه به وسیله قاب های بزرگ و مستطیلی از حلقه های درهم بافته قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A hare squats amongst foliage, in a scene which is enclosed by a roundel supported by two conventionally interlaced guilloche squares.
[ترجمه گوگل]یک خرگوش در میان شاخ و برگ چمباتمه می زند، در صحنه ای که توسط گرده ای محصور شده است که توسط دو مربع گیلوش به هم پیوسته معمولی حمایت می شود
[ترجمه ترگمان]خرگوش در میان شاخ و برگ ها چمباتمه می زند، در صحنه ای که توسط a که توسط دو مربع به طور مرسوم به هم بافته شده اند محصور شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The latter group includes mosaics which feature saltire designs or designs based on patterns of interlaced squares.
[ترجمه گوگل]گروه دوم شامل موزاییک هایی است که دارای طرح های نمکی یا طرح هایی بر اساس الگوهای مربع های در هم تنیده هستند
[ترجمه ترگمان]گروه دوم شامل mosaics است که طرح های saltire یا طراحی های مبتنی بر الگوهای of درهم و برهم را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• interwoven, crisscrossed as if woven together; intertwined, mingled together
things that are interlaced are joined closely together as if they are woven.

پیشنهاد کاربران

بُریده بُریده
کاربر رامین درست گفته معنی یک در میان میده
باسلام
فکر کنم "یک در میان" بیشتر معنی بده چون در سیستم تلویزیون جاروب یک در میان سطرها داریم که به اینتر لیس معروف میباشد.

بپرس