interior angle


(هندسه) زاویه ی داخلی، زاویه ی متداخل، درون گوشه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of the angles formed by a line that intersects two parallel lines.

(2) تعریف: the inside angle formed by two adjacent sides of a polygon.

جمله های نمونه

1. The interior angles of a square are right angles or angles of 90 degrees.
[ترجمه گوگل]زوایای داخلی یک مربع، زوایای قائمه یا 90 درجه است
[ترجمه ترگمان]زوایای داخلی یک مربع، زاویه قائمه و زاویه ۹۰ درجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The inadequacy of the interior angle win rate and the low rate in one win. Tennis players in China to directly serve scoring rate and the rate of loss of direct superior opponents.
[ترجمه گوگل]ناکافی بودن نرخ برد زاویه داخلی و نرخ پایین در یک برد بازیکنان تنیس در چین به طور مستقیم در خدمت نرخ امتیاز و میزان از دست دادن حریفان برتر مستقیم
[ترجمه ترگمان]عدم کفایت نرخ داخلی و نرخ پایین در یک برد تنیس بازان حرفه ای در چین به طور مستقیم با نرخ امتیاز و نرخ از دست دادن رقبای مستقیم برتر رقابت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In a parallelogram, one interior angle is times another. If the largest interior angle is x, find x.
[ترجمه گوگل]در متوازی الاضلاع، یک زاویه داخلی ضربدر دیگری است اگر بزرگترین زاویه داخلی x است، x را پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]در یک متوازی الاضلاع، یک زاویه داخلی برابر است با یک زاویه داخلی اگر بزرگ ترین زاویه داخلی x باشد، x را پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A new re-triangulation method based on normalized minimum-vertex-distance was presented to avoid long and thin triangles, and it considered the vertex distance and the interior angle of triangle.
[ترجمه گوگل]یک روش مثلث‌بندی جدید مبتنی بر فاصله حداقل راس نرمال شده برای جلوگیری از مثلث‌های بلند و نازک ارائه شد و فاصله راس و زاویه داخلی مثلث را در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید برای مثلث بندی مجدد مبتنی بر فاصله - راس نرمال شده برای اجتناب از مثلث ها بلند و باریک ارائه شده است و فاصله راس و زاویه داخلی مثلث را در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The result shows that it can quickly detect internal corner from real photos shot by every interior angle and practicability is strong.
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می‌دهد که می‌تواند به سرعت گوشه‌های داخلی را از عکس‌های واقعی گرفته شده با هر زاویه داخلی تشخیص دهد و قابلیت عملی آن قوی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان می دهد که می تواند به سرعت گوشه داخلی را از عکس های واقعی که توسط هر زاویه داخلی گرفته شده است، تشخیص دهد و practicability قوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We continue to propose a localized algorithm which can also handle queer condition, but using concept of graphic interior angle instead.
[ترجمه گوگل]ما همچنان به پیشنهاد یک الگوریتم محلی‌سازی شده ادامه می‌دهیم که می‌تواند شرایط عجیب و غریب را نیز کنترل کند، اما در عوض از مفهوم زاویه داخلی گرافیکی استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]ما به ارایه یک الگوریتم موضعی که می تواند شرایط عجیب را نیز انجام دهد ادامه می دهیم، اما به جای آن از مفهوم زاویه داخلی گرافیکی استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] زاویه ی داخلی، زاویه ی متداخل

پیشنهاد کاربران

بپرس