intergroup

/ˌɪntərˈɡruːp//ˌɪntərˈɡruːp/

(وابسته به دو یا چند گروه نژادی یا مذهبی و غیره) میان گروه، میان گروهی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: between, among, or involving different social, ethnic, religious, or other groups.

- intergroup rivalry
[ترجمه گوگل] رقابت بین گروهی
[ترجمه ترگمان] رقابت intergroup
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Ironically, this intergroup rage was predicted by the rapper Ice Cube in an album released on Halloween 199
[ترجمه گوگل]از قضا، این خشم بین گروهی توسط خواننده رپ Ice Cube در آلبوم منتشر شده در هالووین 199 پیش بینی شده بود
[ترجمه ترگمان]در صورتی که این خواننده رپ در آلبوم خود در سال ۱۹۹ برنده شود، این خشم intergroup توسط این خواننده رپ پیش بینی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The first systematic study of intergroup competition was made about twenty years ago by Sherif and colleagues in the United States.
[ترجمه گوگل]اولین مطالعه سیستماتیک رقابت بین گروهی حدود بیست سال پیش توسط شریف و همکارانش در ایالات متحده انجام شد
[ترجمه ترگمان]اولین مطالعه نظام مند این رقابت در حدود بیست سال پیش توسط شریف و همکاران در آمریکا انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ethnic identity and intergroup contact are mostly studied from the perspective of social psychology.
[ترجمه گوگل]هویت قومی و تماس بین گروهی بیشتر از منظر روانشناسی اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]هویت قومی و ارتباط intergroup اغلب از دیدگاه روانشناسی اجتماعی مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Intergroup Communication and Interaction has an active influence on teaching that happens in the classroom between teachers and students or among the students.
[ترجمه گوگل]ارتباطات و تعامل بین گروهی تأثیر فعالی بر تدریس دارد که در کلاس بین معلمان و دانش آموزان یا در بین دانش آموزان اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]ارتباط متقابل و تعامل تاثیر فعالی روی آموزش دارد که در کلاس درس بین معلمان و دانش آموزان و یا بین دانشجویان رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There were no significant intergroup differences in lymphocyte and platelet counts at all time points observed.
[ترجمه گوگل]هیچ تفاوت بین گروهی قابل توجهی در تعداد لنفوسیت ها و پلاکت ها در تمام نقاط زمانی مشاهده شده وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوت معنی داری بین lymphocyte و شمارش پلاکت در تمام نقاط مشاهده شده وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ability of cultural evolution to maintain intergroup diversity is what allows for the study of cultural phylogenetics.
[ترجمه گوگل]توانایی تکامل فرهنگی برای حفظ تنوع بین گروهی چیزی است که امکان مطالعه فیلوژنتیک فرهنگی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]توانایی تکامل فرهنگی برای حفظ تنوع زیستی چیزی است که امکان مطالعه فیلوژنتیک فرهنگی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mortality rates from intergroup violence among chimpanzees, the Harvard University anthropologist Richard Wrangham reports, are roughly comparable to rates observed among human hunter-gatherers.
[ترجمه گوگل]ریچارد رانگهام، انسان شناس دانشگاه هاروارد گزارش می دهد که میزان مرگ و میر ناشی از خشونت بین گروهی در میان شامپانزه ها تقریباً با نرخ های مشاهده شده در میان انسان های شکارچی-گردآورنده قابل مقایسه است
[ترجمه ترگمان]Richard Wrangham، انسان شناس دانشگاه هاروارد، گزارش می دهد که میزان مرگ و میر ناشی از خشونت intergroup در بین شامپانزه ها، تقریبا قابل مقایسه با نرخ های مشاهده شده در میان شکارچیان انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Drawing on embedded intergroup relations theory and social identity theory, I propose a multilevel model of external team networking.
[ترجمه گوگل]با تکیه بر نظریه روابط بین گروهی تعبیه شده و نظریه هویت اجتماعی، من یک مدل چند سطحی از شبکه های تیمی خارجی را پیشنهاد می کنم
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه روابط intergroup و نظریه هویت اجتماعی، من یک مدل چند سطحی از شبکه های داخلی تیم را پیشنهاد می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The intergroup differences of myocardial actin content and the scores of electron and light microscopy were them same of that of myocardial apoptosis index detected with serum enzymology.
[ترجمه گوگل]تفاوت بین گروهی محتوای اکتین میوکارد و نمرات میکروسکوپ الکترونی و نوری مشابه شاخص آپوپتوز میوکارد بود که با آنزیم شناسی سرم شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]تفاوت intergroup در محتوای اکتین عضلات قلب و تعداد زیادی از میکروسکوپ الکترونی و الکترونی آن ها را در رابطه با شاخص apoptosis myocardial که با سرم enzymology شناسایی شدند، نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. RESULTS: There was no intergroup difference in any measure of efficacy or toxicity.
[ترجمه گوگل]نتایج: هیچ تفاوت بین گروهی در هیچ اندازه گیری اثربخشی یا سمیت وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]نتایج: هیچ تفاوت معنی داری در سنجش میزان اثربخشی و سمیت وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The other side of the coin has also persisted in the form of factionalism and intergroup conflict.
[ترجمه گوگل]روی دیگر سکه نیز در قالب جناح گرایی و درگیری بین گروهی تداوم یافته است
[ترجمه ترگمان]طرف دیگر سکه نیز به شکل نفاق و درگیری intergroup باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But what of the impact of overt bigotry and intergroup conflict on individual students?
[ترجمه گوگل]اما تأثیر تعصب آشکار و درگیری بین گروهی بر تک تک دانش آموزان چیست؟
[ترجمه ترگمان]اما تاثیر تعصب آشکار و مناقشه intergroup بر دانشجویان فردی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Changes are limited to internal sub-units, focusing on improving leadership styles, building teamwork, and resolving intergroup conflict.
[ترجمه گوگل]تغییرات به واحدهای فرعی داخلی محدود می شود که بر بهبود سبک های رهبری، ایجاد کار گروهی و حل تعارض بین گروهی تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]تغییرات محدود به واحدهای داخلی، تمرکز بر بهبود سبک های رهبری، کار گروهی، و حل و فصل اختلافات intergroup می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The multicultural organization is marked by an absence of prejudice and discrimination and by low levels of intergroup conflict.
[ترجمه گوگل]سازمان چندفرهنگی با فقدان تعصب و تبعیض و سطوح پایین تعارض بین گروهی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]سازمان چند فرهنگی با نبود تعصب و تبعیض و با سطوح پایین درگیری intergroup مشخص شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Also, individuals who are dependent on their groups and feel solidarity with them tend to see encounters in intergroup terms and tend to emphasize linguistic markers of their groups.
[ترجمه گوگل]همچنین، افرادی که به گروه های خود وابسته هستند و با آنها احساس همبستگی می کنند، تمایل دارند برخوردها را به صورت بین گروهی ببینند و بر نشانگرهای زبانی گروه خود تأکید کنند
[ترجمه ترگمان]همچنین، افرادی که وابسته به گروه خود هستند و احساس همبستگی با آن ها دارند تمایل دارند با عبارات intergroup مواجه شوند و تمایل به تاکید بر مارکرهای زبانی گروهه ای آن ها داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• between groups, involving two or more groups

پیشنهاد کاربران

بپرس