interdimensional

پیشنهاد کاربران

خانم ها و آقایون گل،
ترجمه این واژه میشه: میان بُعدی
به عنوان مثال:
Interdimensional Universe
عالم میان بُعدی
چند بُعدی
بین الابعادی، میان ابعادی
به نظر می رسد که این واژه اولین بار توسط کرایون بکار رفته باشد و مفهومی که در پی القای آن است قرار گرفتن در وضعیتی است که می توان ابعادی بیش تر از ابعاد این دنیای سه بعدی که ما در آن هستیم را درک کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
But, you see, Aunt Martha's soul doesn't care, because it is suddenly in an interdimensional state where time is not relevant. Neither is distance.
اما شما می دانید که روح عمه مارتا به این موضوع اهمیتی نمی دهد. چرا که او ناگهان در یک وضعیت بین الابعادی قرار گرفته که در آن وضعیت زمان نقشی ندارد. مسافت هم نقشی ندارد.

بپرس