interdependency


معنی: وابستگی، اتکاء متقابل
معانی دیگر: interdependence اتکاء متقابل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of dependency.

جمله های نمونه

1. Porter first identifies the problem that will be encountered if one proceeds with portfolio planning without explicit management of these interdependencies.
[ترجمه گوگل]پورتر ابتدا مشکلی را شناسایی می‌کند که در صورت ادامه برنامه‌ریزی پورتفولیو بدون مدیریت صریح این وابستگی‌ها، با آن مواجه می‌شویم
[ترجمه ترگمان]در ابتدا پورتر این مشکل را شناسایی می کند که در صورتی با برنامه ریزی پورتفولیو بدون مدیریت صریح این وابستگی های متقابل پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such interdependency demands certain limitations in national sovereignty.
[ترجمه گوگل]چنین وابستگی متقابلی نیازمند محدودیت های خاصی در حاکمیت ملی است
[ترجمه ترگمان]چنین interdependency به محدودیت های خاصی در حاکمیت ملی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some take comfort from the world's interdependency.
[ترجمه گوگل]برخی از وابستگی متقابل دنیا راحت می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از the دنیا آرامش خود را به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is like a food chain—there is interdependency and a delicate balance among all players.
[ترجمه گوگل]این مانند یک زنجیره غذایی است - وابستگی متقابل و یک تعادل ظریف بین همه بازیکنان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]آن مانند یک زنجیره غذایی است - interdependency و تعادل ظریف بین همه بازیکنان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ideal is one of interdependency.
[ترجمه گوگل]ایده آل وابستگی متقابل است
[ترجمه ترگمان]ایده آل یکی از interdependency
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An approach recognising the realities of global interdependency and risk is required.
[ترجمه گوگل]رویکردی برای شناخت واقعیت‌های وابستگی متقابل جهانی و ریسک مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]رویکردی که واقعیت های interdependency جهانی و ریسک را تشخیص می دهد مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And we want to have more interdependency because customers are insisting.
[ترجمه گوگل]و ما می خواهیم وابستگی متقابل بیشتری داشته باشیم زیرا مشتریان اصرار دارند
[ترجمه ترگمان]و ما می خواهیم interdependency بیشتری داشته باشیم، زیرا مشتریان اصرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. First of all, optimized with SVD model, and interdependency of terms was taken into account, query and massive-content text were represented in lower-dimensional space.
[ترجمه گوگل]اول از همه، بهینه سازی شده با مدل SVD، و وابستگی متقابل اصطلاحات در نظر گرفته شد، پرس و جو و متن با محتوای انبوه در فضایی با ابعاد پایین تر نمایش داده شدند
[ترجمه ترگمان]اول از همه، با استفاده از مدل SVD، و interdependency شرایط در نظر گرفته شد، متن موج و محتوای گسترده در فضای کمتری نمایش داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our objective is to explore the interdependency and complementarity between PDE and the image processing methods based on the global information.
[ترجمه گوگل]هدف ما کشف وابستگی متقابل و مکمل بین PDE و روش‌های پردازش تصویر بر اساس اطلاعات جهانی است
[ترجمه ترگمان]هدف ما بررسی the و مکمل بین روش های پردازش تصویر براساس اطلاعات جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Each minor addition, each change, each interdependency, and each preference has a cascading effect.
[ترجمه گوگل]هر اضافه جزئی، هر تغییر، هر وابستگی متقابل، و هر اولویت یک اثر آبشاری دارد
[ترجمه ترگمان]هر تغییر جزیی، هر تغییر، هر تغییر، و هر اولویت اثر آبشاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This interdependency within the selection of asset types is reflected in Figure
[ترجمه گوگل]این وابستگی متقابل در انتخاب انواع دارایی در شکل منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]این interdependency در انتخاب انواع دارایی در شکل نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This matter-of-fact reference to the need for interdependency among adults in today's world paved the way for recommendations which placed community building as a core responsibility of schools today.
[ترجمه گوگل]این اشاره واقعی به نیاز به وابستگی متقابل بین بزرگسالان در دنیای امروز راه را برای توصیه هایی هموار کرد که ساخت جامعه را به عنوان مسئولیت اصلی مدارس امروزی قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این موضوع - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a system and their interdependency is among the system.
[ترجمه گوگل]این یک سیستم است و وابستگی متقابل آنها در بین سیستم است
[ترجمه ترگمان]این یک سیستم است و interdependency آن ها در میان سیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابستگی (اسم)
affinity, connection, attachment, association, dependence, dependency, coherence, coherency, affiliation, interdependence, vassalage, pertinence, pertinency, relation, relationship, contiguity, kindred, connexion, interdependency

اتکاء متقابل (اسم)
interdependence, interdependency

انگلیسی به انگلیسی

• mutual dependence, reciprocal dependency, mutual reliance

پیشنهاد کاربران

هم اتکایی
وابستگی، اتکاء متقابل
مثال:
Your ability to act is limited to your own resources, without the benefits of interdependency.
توانایی شما در عمل کردن محدود می شود به اندوخته های خودتان، بدون سود بردن از وابستگی {و اتکاء متقابل}
ویژگی همبستگی داشتن"، همبستگی گرایی، همبستایی
وابستگی متقابل

بپرس