1. the interdependence of all countries in today's atomic age
وابستگی همه ی کشورها در عصر اتم امروزی
2. By the same token, the everlasting interdependence is actually an everlasting love.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، وابستگی متقابل ابدی در واقع یک عشق ابدی است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، وابستگی متقابل مشترک در واقع یک عشق ابدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Interdependence is the natural characteristic of an economy based on the division of labour.
[ترجمه گوگل]وابستگی متقابل ویژگی طبیعی یک اقتصاد مبتنی بر تقسیم کار است
[ترجمه ترگمان]interdependence ویژگی طبیعی یک اقتصاد مبتنی بر تقسیم کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The third level is one of interdependence and mutual growth and development, of synergy.
[ترجمه گوگل]سطح سوم وابستگی متقابل و رشد و توسعه متقابل، هم افزایی است
[ترجمه ترگمان]سطح سوم، یکی از وابستگی متقابل و رشد متقابل و توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. An important part of the notion of interdependence is reciprocity: the desire not to exploit one's partner too much.
[ترجمه گوگل]بخش مهمی از مفهوم وابستگی متقابل، متقابل است: تمایل به استثمار نکردن بیش از حد از شریک زندگی
[ترجمه ترگمان]یک بخش مهم از مفهوم وابستگی متقابل عمل متقابل است: تمایل به بهره برداری از شریک بیش از حد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Transnationalism and interdependence challenge the three assumptions of Realism noted by Vasquez.
[ترجمه گوگل]فراملی گرایی و وابستگی متقابل سه فرض رئالیسم را که توسط واسکز ذکر شده است به چالش می کشد
[ترجمه ترگمان]Transnationalism و وابستگی متقابل سه فرضیه رئالیسم به نام Vasquez را به چالش می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As in all organizations, there is a marked interdependence between staff.
[ترجمه گوگل]مانند همه سازمان ها، وابستگی متقابل مشخصی بین کارکنان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همانند تمامی سازمان ها، وابستگی قابل توجهی بین کارکنان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But there is an interdependence between the various themes in his work that makes it difficult to deal with them in isolation.
[ترجمه گوگل]اما بین مضامین مختلف در آثار او وابستگی متقابلی وجود دارد که پرداختن به آنها را به تنهایی دشوار می کند
[ترجمه ترگمان]اما وابستگی متقابل بین موضوعات مختلف در کار او وجود دارد که مقابله با آن ها در انزوا را دشوار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Models of interdependence focus on interstate relations but challenge the realist view of states as independent actors.
[ترجمه گوگل]مدلهای وابستگی متقابل بر روابط بیندولتی تمرکز میکنند اما دیدگاه واقعگرایانه دولتها را به عنوان بازیگران مستقل به چالش میکشند
[ترجمه ترگمان]مدل هایی از وابستگی متقابل بر روابط بین ایالتی محسوب می شوند اما دیدگاه realist از ایالت ها به عنوان فعالان مستقل را به چالش می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Coleridge insisted on the interdependence of economic issues and social, moral, and religious concerns.
[ترجمه گوگل]کولیج بر وابستگی متقابل مسائل اقتصادی و نگرانی های اجتماعی، اخلاقی و مذهبی اصرار داشت
[ترجمه ترگمان]کولریج در مورد وابستگی متقابل مسائل اقتصادی و مسائل اجتماعی، اخلاقی و مذهبی اصرار می ورزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Economic interdependence First in the economic field-in international trade, investment and finance.
[ترجمه گوگل]وابستگی متقابل اقتصادی ابتدا در زمینه اقتصادی - در تجارت بین المللی، سرمایه گذاری و مالی
[ترجمه ترگمان]استقلال اقتصادی - در زمینه اقتصاد - در تجارت بین المللی، سرمایه گذاری و امور مالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Again, we should note the interdependence and mutual necessity of the main and minor channels of mystical power.
[ترجمه گوگل]باز هم باید به وابستگی متقابل و ضرورت متقابل مجاری اصلی و فرعی قدرت عرفانی اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]دوباره، باید به وابستگی متقابل و ضرورت متقابل کانال های اصلی و فرعی قدرت عرفانی توجه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. However, the interdependence of hardware and software poses formidable technical difficulties to running programs so transferred.
[ترجمه گوگل]با این حال، وابستگی متقابل سختافزار و نرمافزار، مشکلات فنی بزرگی را برای اجرای برنامههای منتقل شده ایجاد میکند
[ترجمه ترگمان]با این حال، وابستگی متقابل سخت افزار و نرم افزار مشکلات فنی مهمی برای اجرای برنامه ها به این ترتیب منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The answer is that there is an interdependence between conceptual and normative argument.
[ترجمه گوگل]پاسخ این است که بین استدلال مفهومی و هنجاری وابستگی متقابل وجود دارد
[ترجمه ترگمان]پاسخ این است که یک وابستگی متقابل بین استدلال مفهومی و هنجاری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Hence dependence, not interdependence, characterizes the relationship of the South to the North.
[ترجمه گوگل]از این رو وابستگی، نه وابستگی متقابل، رابطه جنوب و شمال را مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]از این رو وابستگی، عدم وابستگی متقابل، رابطه جنوب به شمال را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید