interdepend

/ˌɪntərdɪˈpend//ˌɪntədɪˈpend/

بیکدیگر متکی بودن، بسته بهم بودن، بهم موکول بودن، مربوط بهم بودن، وابسته بهم بودن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: combined form of depend.

جمله های نمونه

1. Encapsulation/modularization: Ensure that your code interacts, but doesn't interdepend.
[ترجمه گوگل]کپسوله سازی/مدولارسازی: اطمینان حاصل کنید که کد شما تعامل دارد، اما به یکدیگر وابسته نیست
[ترجمه ترگمان]Encapsulation \/ modularization: اطمینان حاصل کنید که کد شما در تعامل است، اما این طور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These four levels interrelate and interdepend each other. When we deal with medical image which accord with DICOM standard, primary problem is how to get the data of the image file.
[ترجمه گوگل]این چهار سطح به یکدیگر مرتبط هستند و به یکدیگر وابسته هستند هنگامی که با تصویر پزشکی مطابق با استاندارد DICOM سروکار داریم، مشکل اصلی نحوه دریافت داده های فایل تصویر است
[ترجمه ترگمان]این چهار سطح به هم می رسند و به هم می رسند هنگامی که ما با تصویر پزشکی سروکار داریم که با استاندارد DICOM هماهنگ است، مشکل اولیه این است که چگونه داده های پرونده تصویر را بدست آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It should be harmonious symbiosis, in which the teachers and students shall interdepend and intercommunicate to experience and grow together.
[ترجمه گوگل]این باید یک همزیستی هماهنگ باشد، که در آن معلمان و دانش آموزان باید برای تجربه و رشد با هم به یکدیگر وابسته باشند و با هم ارتباط برقرار کنند
[ترجمه ترگمان]این هم زیستی باید هم زیستی مسالمت آمیز داشته باشد، که در آن معلمان و دانش آموزان باید به تجربه بپردازند و با هم رشد کنند و رشد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The overall development of human being and the construction of socialist harmonious society interdepend and mutually reinforce, both in theory and practice to a high degree of uniformity.
[ترجمه گوگل]رشد کلی انسان و ساخت جامعه هماهنگ سوسیالیستی به یکدیگر بستگی دارد و متقابلاً هم در تئوری و هم در عمل تا حد بالایی از یکنواختی تقویت می شود
[ترجمه ترگمان]توسعه کلی انسان و ساخت جامعه هماهنگ socialist و تقویت متقابل، هم در تئوری و هم در عمل، تا درجه بالایی از یکنواختی را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But to a certain extent, the government can control and handle the media too. They interdepend with each other, and they have the same ideology, values and interests substantially.
[ترجمه گوگل]اما تا حدی، دولت می تواند رسانه ها را نیز کنترل و مدیریت کند آنها به یکدیگر وابسته اند و اساساً ایدئولوژی، ارزش ها و علایق یکسانی دارند
[ترجمه ترگمان]اما تا حدودی، دولت می تواند به رسانه ها نیز کنترل و کنترل کند آن ها با یکدیگر رقابت می کنند و دارای همان ایدئولوژی، ارزش ها و منافع مشابهی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be mutually dependent, be mutually reliant

پیشنهاد کاربران

بپرس