intercut

/ˌɪntəˈkʌt//ˌɪntəˈkʌt/

(فیلم و تلویزیون و غیره: صحنه را قطع کردن و صحنه یا عکس دیگری را گاهی به طور مکرر نشان دادن) میان برش

جمله های نمونه

1. intercut scene
نمای میان برش

تخصصی

[سینما] میان برش - برش داخلی [مشابه برش موازی ] - قطع دو صحنه در یکدیگر - شات تداخلی - شات داخلی - کات موازی - متناوب

انگلیسی به انگلیسی

• alternate scenes, insert shots in scenes in a movie in order to show different events that are happeining at the same

پیشنهاد کاربران

intercut ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: میان‏برش
تعریف: قرار دادن نما یا نماهایی در مجموعۀ نماهای یک صحنه برای بسط تحولات رویداد

بپرس