intercommunity


معنی: مشارکت
معانی دیگر: اشتراک، جمع المالی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of community.

مترادف ها

مشارکت (اسم)
partnership, association, collectivity, intercommunity, entirety, co-ownership

پیشنهاد کاربران

بپرس