intercessor

/ˌɪntərˈsesər//ˌɪntəˈsesə/

معنی: میانجی، شفیع، پادرمیان
معانی دیگر: آشتیگر، شفاعت کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who intercedes.

جمله های نمونه

1. Wednesdays Ask the Lord to raise up intercessors for the Collict and Meikle families.
[ترجمه گوگل]چهارشنبه ها از خداوند بخواهید که شفیعانی برای خانواده های کولیکت و میکل ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]Wednesdays از خداوند بخواه که intercessors را برای خانواده های Collict و Meikle بزرگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Readers, worship leaders, lesson readers, intercessors and musicians of various kinds are all involved.
[ترجمه گوگل]خوانندگان، رهبران عبادت، خوانندگان درس، شفاعت کنندگان و نوازندگان از انواع مختلف، همه درگیر هستند
[ترجمه ترگمان]خوانندگان، رهبران مذهبی، خوانندگان درس، خوانندگان و نوازندگان انواع مختلف همگی درگیر این موضوع هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Christ is our Mediator, our Intercessor, our Advocate.
[ترجمه گوگل]مسیح واسطه ما، شفیع ما، وکیل ماست
[ترجمه ترگمان]مسیح mediator ماست، Intercessor ما، Advocate ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Catholics pray to Mary as an intercessor.
[ترجمه گوگل]کاتولیک ها به عنوان یک شفاعت کننده به مریم دعا می کنند
[ترجمه ترگمان]کاتولیک ها برای مریم عذرا دعا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What does the word - intercessor mean?
[ترجمه گوگل]کلمه شفیع به چه معناست؟
[ترجمه ترگمان]معنی کلمه - چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No intimate friend nor intercessor will the wrong - doers have, who could be listened to.
[ترجمه گوگل]هیچ دوست صمیمی و شفاعت کننده ای ستمکار را نخواهد داشت، که می توان به سخنان آنها گوش داد
[ترجمه ترگمان]نه دوست صمیمی دارم و نه intercessor که به حرفم گوش بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Of what infinite importance is the place the intercessor holds in the Kingdom of God!
[ترجمه گوگل]جایگاه شفیع در ملکوت خدا از اهمیت بی‌نهایتی برخوردار است!
[ترجمه ترگمان]آنچه اهمیت لایتناهی را در قلمرو خداوند حفظ می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thank You for our mighty intercessor, the Lord Jesus Christ.
[ترجمه گوگل]سپاسگزارم برای شفیع قدرتمند ما، خداوند عیسی مسیح
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که خدای بزرگ ما عیسی مسیح!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conviction of sin fastened upon him; he saw himself, without an intercessor, in the presence of a holy and just Judge .
[ترجمه گوگل]اعتقاد به گناه بر او بسته شد او خود را بدون شفیع در حضور قاضی قدوس و عادل دید
[ترجمه ترگمان]به جرم ارتکاب گناه مبرا از گناه، خود را در پیشگاه یک قاضی مقدس و یک قاضی، دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If it is done both of us have to name intercessor, it is too troubled.
[ترجمه گوگل]اگر این کار انجام شود، هر دوی ما باید شفیع را نام ببریم، خیلی مشکل دارد
[ترجمه ترگمان]اگر هر دوی ما باید اسم intercessor را داشته باشیم، خیلی ناراحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pray for me Saint . . . (name), for with fervour I come to thee, speedy helper and intercessor for my soul.
[ترجمه گوگل]برام دعا کن قدیس (نام)، زیرا با شور و اشتیاق به سوی تو می آیم، یاور و شفیع سریع روح من
[ترجمه ترگمان]برای من مقدس دعا کن، چون با وجود حرارتی که به تو دارم، به کمک تو میام و به روح خودم کمک می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She served on staff in the End-Time Handmaidens and Servants International as a worshipper, intercessor and teacher since 197
[ترجمه گوگل]او از سال 197 به عنوان یک عبادت کننده، شفاعت کننده و معلم در کارمندان بین المللی ندیمه ها و خدمتکاران پایان زمان خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]او در the - و کارمندان اینترنشنال به عنوان worshipper، intercessor و معلم از ۱۹۷ نفر خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the Day of Judgment I shall be an intercessor and a witness for him.
[ترجمه گوگل]در روز قیامت برای او شفیع و گواه خواهم بود
[ترجمه ترگمان]در روز داوری، من یک intercessor و شاهدی برای او خواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although small roc follow really sell an occurrence contradiction[sentence dictionary], clean out treasure to also can serve as " intercessor " figure appears.
[ترجمه گوگل]اگرچه راک کوچک دنبال کردن واقعاً یک تضاد وقوع [فرهنگ جمله] را می فروشد، گنجینه پاک کردن نیز می تواند به عنوان شکل «شفیع» ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]اگر چه roc کوچک واقعا یک تناقض رویدادی [ فرهنگ لغت [ جمله ] را به فروش می رساند، گنج پاک شده نیز می تواند به عنوان \"intercessor\" عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میانجی (اسم)
moderator, intermediary, arbitrator, mediator, intermediate, intercessor, go-between, come-between, contact man, paraclete, in-between

شفیع (اسم)
intercessor, defender, paraclete

پادرمیان (اسم)
intercessor

انگلیسی به انگلیسی

• person who intercedes, one who pleads or speaks on behalf of another; mediator

پیشنهاد کاربران

میانجی، شفیع، شفاعت کننده
مثال:
So that intercession of the intercessors will not avail them.
پس شفاعتِ شفاعت کنندگان به حال آنان سود نبخشد.
�فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ�

بپرس