intercession

/ˌɪntərˈseʃn̩//ˌɪntəˈseʃn̩/

معنی: وساطت، پایمردی، شفاعت، پادرمیانی، میانجی گری
معانی دیگر: ریش سفیدی، آشتیگری، میانگیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: intercessional (adj.)
(1) تعریف: an act or instance of mediating or intervening in a dispute.

(2) تعریف: speaking or pleading on behalf of another.

- Were it not for my intercession with the director, my son would not have a job.
[ترجمه محمد مهدی] اگر وساطت ( پادرمیانی ) من با کارگردان نبود ، پسرم شغلی نداشت .
|
[ترجمه گوگل] اگر شفاعت من با کارگردان نبود، پسرم شغلی نداشت
[ترجمه ترگمان] اگر it با مدیر نبود، پسرم کار نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. His intercession could be of help to the tribe.
[ترجمه گوگل]شفاعت او می تواند به این قبیله کمک کند
[ترجمه ترگمان]تقاضای او می تواند کمک به قبیله باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Several political prisoners have been released through the intercession of Amnesty International.
[ترجمه گوگل]چند تن از زندانیان سیاسی با شفاعت عفو بین الملل آزاد شدند
[ترجمه ترگمان]چندین زندانی سیاسی از طریق میانجیگری سازمان عفو بین الملل آزاد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Through the intercession of him, my request was granted.
[ترجمه گوگل]با شفاعت ایشان درخواستم برآورده شد
[ترجمه ترگمان]من از او خواهش کردم که او را ملاقات کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To offer such intercession is considered at least a presumption and at worst occultist, using the magic of candles.
[ترجمه گوگل]ارائه چنین شفاعتی حداقل یک فرض و در بدترین حالت غیبت با استفاده از جادوی شمع تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد چنین intercession، حداقل یک فرض و در بدترین حالت، با استفاده از جادوی شمع در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But how much greater the glory of intercession!
[ترجمه گوگل]اما جلال شفاعت چقدر بزرگتر است!
[ترجمه ترگمان]اما چه شکوه و شکوه تر از این!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By means of intercession God's blessing is poured out at home and abroad.
[ترجمه گوگل]با شفاعت، برکت خداوند در داخل و خارج از کشور جاری می شود
[ترجمه ترگمان]با میانجیگری خدا، دعای خیر در خانه و خارج از کشور سرازیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She said she did not need intercession about her marriage.
[ترجمه گوگل]او گفت که برای ازدواجش نیازی به شفاعت ندارد
[ترجمه ترگمان]او گفت که به intercession درباره ازدواج او نیاز ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The intercession has made a rapid progress.
[ترجمه گوگل]شفاعت به سرعت پیشرفت کرده است
[ترجمه ترگمان]این intercession پیشرفت سریعی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Intercession is to be the great link between heaven and earth.
[ترجمه گوگل]شفاعت پیوند بزرگ بین آسمان و زمین است
[ترجمه ترگمان]Intercession پیوند بزرگ بین زمین و آسمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Peter, at the intercession of old Savelitch, was spared by Pougatcheff.
[ترجمه گوگل]پیتر، با شفاعت ساولیچ پیر، توسط پوگچف نجات یافت
[ترجمه ترگمان]پ--ی--ت-- ر \"، به کمک\" Savelitch پیر \"از\" Pougatcheff \"نجات پیدا کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The introduction of the people's intercession prepositive procedure is in favor of optimizing the distribution of dissension-solving resources and improving the dissension-solving system.
[ترجمه گوگل]معرفی رویه قید شفاعت مردم به نفع بهینه سازی توزیع منابع حل اختلاف و بهبود نظام حل اختلاف است
[ترجمه ترگمان]معرفی روش intercession مردم به نفع بهینه سازی توزیع منابع حل اختلاف و بهبود سیستم حل اختلاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A true intercession and a deeper adoration will ever be found to be inseparable.
[ترجمه گوگل]یک شفاعت واقعی و یک پرستش عمیق تر هرگز جدایی ناپذیر خواهند یافت
[ترجمه ترگمان]یک intercession واقعی و یک ستایش عمیق تر، جدایی ناپذیر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dickens had humorously suggested a special service of intercession at St. Paul's cathedral.
[ترجمه گوگل]دیکنز با طنز یک سرویس ویژه شفاعت در کلیسای جامع سنت پل را پیشنهاد کرده بود
[ترجمه ترگمان]دیکنز شوخ طبعی خاصی برای intercession در کلیسای سنت پول پیشنهاد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What an unspeakable blessing there is in intercession.
[ترجمه گوگل]چه نعمت ناگفتنی است در شفاعت
[ترجمه ترگمان]چه موهبت بزرگی در intercession است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وساطت (اسم)
agency, mediation, intermediary, intercession, intermediacy, interposition

پایمردی (اسم)
help, assistance, intercession, fortitude

شفاعت (اسم)
pleading, intercession, intermediacy, intervention

پادرمیانی (اسم)
intercession

میانجی گری (اسم)
mediation, intercession, intermediacy, intermediation

انگلیسی به انگلیسی

• act of speaking on behalf of another; mediation, arbitration, intervention
intercession is an act of trying to end a disagreement between two people; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : intercede
✅️ اسم ( noun ) : intercession
✅️ صفت ( adjective ) : intercessory
✅️ قید ( adverb ) : _
شفاعت

بپرس