intercalate

/ɪnˈtɜːrkəˌleɪt//ɪnˈtɜːkəleɪt/

معنی: جا دادن، درج کردن
معانی دیگر: (یک روز یا ماه یا سال به تقویم افزودن) کبیسه کردن، میان گذاری کردن، بهیزک کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: intercalates, intercalating, intercalated
مشتقات: intercalative (adj.), intercalation (n.)
(1) تعریف: to insert (an extra day or month) in the calendar.

(2) تعریف: to interpolate or insert.
مشابه: interject, introduce

جمله های نمونه

1. It summarizes the experience of how to intercalate parameters after analyzes parameters' setting.
[ترجمه گوگل]این تجربه نحوه درهم کردن پارامترها پس از تجزیه و تحلیل تنظیمات پارامترها را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]این روش تجربه چگونگی intercalate پارامترها بعد از تجزیه و تحلیل تنظیمات پارامترها را خلاصه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In this thesis, Have made PP intercalate lays of OMMT and exfoliated OMMT into a single layer of slices through melting intercalation, realized the complex on a nanometer of yardstick of PP and OMMT.
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه، لایه های PP را از OMMT ساخته و OMMT را به صورت یک لایه تک لایه از برش های ذوبی لایه برداری کرده اند، این مجموعه را روی یک نانومتر معیار PP و OMMT درک کرده ایم
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه، intercalate PP ایجاد شده است که OMMT پوسته سازی شده و پوسته سازی شده را به یک لایه از برش در میان لایه ای سازی ذوب می کند و پیچیده را در یک نانومتر از معیار PP و OMMT تشخیص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fluorescent spectral changes obviously after intercalate to DNA.
[ترجمه گوگل]طیف فلورسنت به وضوح پس از تبدیل به DNA تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]تغییرات طیفی fluorescent مشخصا بعد از intercalate به DNA تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Veiws evidently intercalate into biotite granulite of the Boluotai Formation of the Zhuzhangzi Group.
[ترجمه گوگل]آشکارا رگه ها در گرانولیت بیوتیت سازند Boluotai از گروه Zhuzhangzi قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که Veiws در granulite Formation از گروه Boluotai of تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To improve the IR absorption of hydrotalcite, we intercalate SO 42 - to partly replace CO 32 - of interlayer.
[ترجمه گوگل]برای بهبود جذب مادون قرمز هیدروتالسیت، ما SO 42 را درون لایه می‌کنیم - تا بخشی از آن جایگزین CO 32 - لایه میانی شود
[ترجمه ترگمان]برای بهبود جذب IR of، we به ترتیب ۴۲ - تا حدی جایگزین بین لایه ای ۲ CO می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Li -ion could intercalate to graphite in 002 face, and also intercalate in 004 face.
[ترجمه گوگل]یون لیتیوم می تواند در صورت 002 با گرافیت و همچنین در صورت 004 وارد گرافیت شود
[ترجمه ترگمان]لی - ion ممکن است در ۰۰۲ to و also در صورت ۰۰۴ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kaolinite and the kaolinite-potassium acetate intercalate were studied by X-ray diffraction and Raman spectra.
[ترجمه گوگل]کائولینیت و استات کائولینیت-پتاسیم با استفاده از پراش اشعه ایکس و طیف رامان مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]kaolinite و intercalate استات kaolinite - پتاسیم intercalate توسط پراش اشعه ایکس و طیف های Raman مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The European calendar mandated by Pope Gregory in 1583 is the only world calendar that did not intercalate at least two celestial cycles.
[ترجمه گوگل]تقویم اروپایی که توسط پاپ گرگوری در سال 1583 مقرر شد، تنها تقویم جهانی است که حداقل دو چرخه آسمانی را در بر نگرفته است
[ترجمه ترگمان]تقویم اروپایی به دستور پاپ گرگوری در ۱۵۸۳ تنها تقویم جهان است که حداقل دو چرخه سماوی را جا did
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The exchangeable characteristic of cation is the driving force that makes the organic cation intercalate the interlayers.
[ترجمه گوگل]مشخصه قابل تعویض کاتیون نیروی محرکه ای است که باعث می شود کاتیون آلی بین لایه ها را به هم بپیوندد
[ترجمه ترگمان]ویژگی exchangeable کاتیون یک نیروی محرک است که جا دادن کاتیون آلی در interlayers را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lamellar structure of montmorillonite makes it possible to intercalate PA 6 into the nanocomposites under the action of mechanical force during the melt blending process.
[ترجمه گوگل]ساختار لایه‌ای مونت موریلونیت این امکان را فراهم می‌کند که PA 6 را تحت تأثیر نیروی مکانیکی در طول فرآیند اختلاط مذاب به نانوکامپوزیت‌ها وارد کند
[ترجمه ترگمان]ساختار لایه ای of makes را در نانوکامپوزیت زیر اثر نیروی مکانیکی در طول فرآیند ترکیب مذاب ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جا دادن (فعل)
settle, house, stable, stead, receive, accommodate, incorporate, embed, infix, insert, fix, intromit, chamber, imbed, engraft, intercalate

درج کردن (فعل)
intercalate, write in

تخصصی

[پلیمر] بین لایه ای

انگلیسی به انگلیسی

• insert, interpose; add an extra day or month to the calendar

پیشنهاد کاربران

قرار گرفتن
درهم آمیختن
درج کردن - درج شدن - جا دادن

بپرس