intentionally

/ɪnˈtɛnʃənəli//ɪnˈtɛnʃənəli/

معنی: عمدا
معانی دیگر: دانسته، بدانستگی، قصدا، ازقصد، نعمدا، عامدا

جمله های نمونه

1. he intentionally hit his car against our tree
او عمدا ماشین خود را به درخت ما زد.

2. I didn't ignore her intentionally - I just didn't recognize her.
[ترجمه تاجیک] من عمدا اونو نادیده نگرفتم، فقط متوجه اش نشدم ( نشناختمش )
|
[ترجمه گوگل]من عمداً او را نادیده نگرفتم - فقط او را نشناختم
[ترجمه ترگمان]من عمدا او را نادیده نگرفتم - فقط او را نشناختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She would never intentionally hurt anyone.
[ترجمه سینا] او هرگز به طور عمد به کسی آسیب نمیرساند
|
[ترجمه گوگل]او هرگز عمداً به کسی آسیب نمی رساند
[ترجمه ترگمان]او هرگز عمدا به کسی صدمه نمی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I kept my statement intentionally vague.
[ترجمه گوگل]من اظهاراتم را عمدا مبهم نگه داشتم
[ترجمه ترگمان]منظورم را به عمد مبهم نگه داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's not intentionally unkind - she's just a little thoughtless sometimes.
[ترجمه گوگل]او عمدا نامهربان نیست - فقط گاهی اوقات کمی بی فکر است
[ترجمه ترگمان]او عمدا نامهربان نیست - فقط گاهی کمی بی فکری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their team was penalized for intentionally wasting time.
[ترجمه گوگل]تیم آنها به دلیل اتلاف وقت عمدی جریمه شد
[ترجمه ترگمان]تیم آن ها به خاطر هدر دادن عمدی زمان جریمه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I would never intentionally hurt your feelings.
[ترجمه گوگل]من هرگز عمداً احساسات شما را جریحه دار نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من هرگز عمدا احساسات تو رو جریحه دار نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Indeed,(Sentence dictionary) editors were intentionally kept in the dark about finances.
[ترجمه گوگل]در واقع، ویراستاران (فرهنگ جملات) عمداً در مورد مسائل مالی در تاریکی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]در واقع، ویراستاران (فرهنگ لغت نامه)به طور عمدی در تاریکی درباره مسائل مالی نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The court held that they were intentionally homeless and so disqualified.
[ترجمه گوگل]دادگاه اعلام کرد که آنها عمداً بی خانمان بودند و بنابراین رد صلاحیت شدند
[ترجمه ترگمان]دادگاه اعلام کرد که آن ها عمدا بی خانمان شده اند و بدین ترتیب رد صلاحیت شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They would then be tagged as intentionally homeless.
[ترجمه گوگل]سپس آنها را به عنوان بی خانمان عمدی برچسب گذاری می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سپس به عنوان بی خانمان برچسب می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Others avow that he intentionally distorted the trial.
[ترجمه گوگل]دیگران اعتراف می کنند که او عمداً دادگاه را تحریف کرده است
[ترجمه ترگمان]دیگران اعتراف کرده اند که او عمدا محاکمه را تحریف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is an intentionally achieved schizophrenia, with the expectation of a spontaneous remission-which, how-ever, does not always follow.
[ترجمه گوگل]این یک اسکیزوفرنی عمدی است که با انتظار یک بهبودی خودبه‌خودی به دست می‌آید - که البته همیشه به دنبال آن نمی‌رود
[ترجمه ترگمان]این یک بیماری است که به طور عمدی به شیزوفرنی می رسد، با این امید که بهبود خود به خود - که، چگونه - همیشه، همیشه از آن پیروی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. First and foremost, we are intentionally considering a limited subset of the potential causes of recent longer-term climate change.
[ترجمه گوگل]اول و مهمتر از همه، ما عمداً زیرمجموعه محدودی از علل بالقوه تغییرات آب و هوایی طولانی مدت اخیر را در نظر می گیریم
[ترجمه ترگمان]اول و مهم تر، ما به طور عمدی یک زیرمجموعه محدود از دلایل بالقوه تغییرات آب و هوایی اخیر را مد نظر قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is a federal crime to intentionally disclose the contents of an intercepted telephone call.
[ترجمه گوگل]افشای عمدی محتویات یک تماس تلفنی شنود شده یک جرم فدرال است
[ترجمه ترگمان]این یک جرم فدرال است که به طور عمدی محتویات یک تماس تلفنی را افشا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The inequality in life chances has therefore intentionally been reinforced in old age.
[ترجمه گوگل]بنابراین نابرابری در شانس های زندگی عمداً در سنین بالا تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین نابرابری در زندگی به طور عمدی در پیری تقویت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمدا (قید)
purposely, deliberately, intentionally, on purpose

تخصصی

[فوتبال] عمدا

انگلیسی به انگلیسی

• deliberately, premeditatedly, calculatedly

پیشنهاد کاربران

حساب شده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : intend
اسم ( noun ) : intention / intent
صفت ( adjective ) : intentional / intended
قید ( adverb ) : intentionally
آگاهانه
on purpose
عمدا
عامدا
عمدی
intentionally ( adv ) = عمداً، هدفمندانه، از روی قصد ( از قصد ) ، تعمداً، عمداٌ، از روی عمد، آگاهانه
مترادف است با کلمه : deliberately ( adv )
examples :
1 - The machine was left on intentionally.
...
[مشاهده متن کامل]

آن دستگاه عمدا روشن گذاشته شده بود.
2 - intentionally vague promises
وعده های سربسته ( مبهم ) عمدی
3 - i did'nt ignore her intentionally - i just did't recognize her.
من از قصد او را نادیده نگرفتم - فقط او را نشناختم.

عمدا - از روی عمد
She kept the door opened intentionally : او در را عمدا در را باز گذاشت
این واژه بیشتر برای پدیده های ذهنی متافیزیکی استفاده میشه کلمه دیگه ای که همین معنی رو میده و برای دیگر بحث ها مناصبه Deliberately هستش
هدفمند
عامدانه، تعمدانه، آگاهانه
طبق دانسته های قبلی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس