intensifier


تشدید کننده، فربودگر، ستهم گر، (دستور زبان) موکد، تاکیدی، تارگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something or someone that intensifies.

(2) تعریف: in grammar, a word, prefix, or the like that serves to intensify, such as "especially" or "hyper-".

جمله های نمونه

1. With the proximity focused diode image intensifier coupled to a low luminance EL display, and a photocathode instead of a field-emitter, a new photocathode display is developed.
[ترجمه گوگل]با تقویت‌کننده تصویر دیود متمرکز بر مجاورت همراه با یک صفحه نمایش EL با درخشندگی کم، و یک فوتوکاتد به‌جای امیتر میدان، یک نمایشگر فوتوکاتد جدید ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]با توجه به این مجاورت تصویر diode focused با درخشندگی پایین EL و یک photocathode به جای یک ساطع کننده میدان، یک نمایش photocathode جدید توسعه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. AS competition intensifier. Our opponents and we are all working hard to higher service standards.
[ترجمه گوگل]تشدید کننده رقابت AS مخالفان ما و همه ما سخت تلاش می کنیم تا استانداردهای خدمات بالاتری را ارائه دهیم
[ترجمه ترگمان]به عنوان رقیب خود رقابت رقبای ما و ما همگی سخت بر سر استانداردهای خدمات بالاتر کار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Water - jet cutting system based on phased intensifier and open numerical control system was designed.
[ترجمه گوگل]سیستم برش واتر جت مبتنی بر تقویت کننده فازی و سیستم کنترل عددی باز طراحی شد
[ترجمه ترگمان]سیستم برش آب - جت بر پایه intensifier مرحله ای و سیستم کنترل عددی باز طراحی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. High quality integrated image intensifier and CCD camera the function more stable and the image clearer.
[ترجمه گوگل]تقویت کننده تصویر یکپارچه با کیفیت بالا و دوربین CCD عملکرد پایدارتر و تصویر واضح تر را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]تصویر یکپارچه با کیفیت بالا intensifier و CCD ها با استفاده از دوربین ثابت و تصویر واضح تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A 25/25XZ3W gated microchannel plate image intensifier developed resently has been discussed. The operating principle, gated structure, the key technologies and performances arc described in detail.
[ترجمه گوگل]تشدید کننده تصویر صفحه میکروکانال دردار 25/25XZ3W که اخیراً توسعه یافته است مورد بحث قرار گرفته است اصل عملیات، ساختار دروازه‌ای، فناوری‌ها و عملکردهای کلیدی به تفصیل شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک تصویر صفحه microchannel به نام intensifier ۲۵ ۲۵ developed مورد بحث قرار گرفته است اصل عامل، ساختار دروازه دار، فن آوری های اصلی و اجراهای نمایشی به طور مفصل توضیح داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A microchannel plate image intensifier combining with a gating pulse generator constitutes the simplest image converter camera with high gain and fast response.
[ترجمه گوگل]تقویت‌کننده تصویر صفحه میکروکانالی که با یک مولد پالس دروازه‌ای ترکیب می‌شود، ساده‌ترین دوربین مبدل تصویر با بهره بالا و پاسخ سریع را تشکیل می‌دهد
[ترجمه ترگمان]یک تصویر صفحه microchannel microchannel intensifier با یک مولد پالس اختصاصی ساده ترین دوربین مبدل تصویر با بهره بالا و پاسخ سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A 25/25XZ3W gated microchannel plate image intensifier developed resently has been discussed.
[ترجمه گوگل]تشدید کننده تصویر صفحه میکروکانال دردار 25/25XZ3W که اخیراً توسعه یافته است مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]یک تصویر صفحه microchannel به نام intensifier ۲۵ ۲۵ developed مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The intensifier tubes use the photoelectric effect.
[ترجمه گوگل]لوله های تقویت کننده از اثر فوتوالکتریک استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]لوله های intensifier از تاثیرات فوتوالکتریک استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Exclusive agent in Japan and South Korea's LG intensifier Zhongyuan the processing aid.
[ترجمه گوگل]نماینده انحصاری در ژاپن و کره جنوبی ال جی تقویت کننده Zhongyuan کمک پردازش
[ترجمه ترگمان]نماینده اختصاصی در ژاپن و جی آل جی کره جنوبی این کمک را به تعویق انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Purpose: Used in X - ray image intensifier, flasher, analytically reagent medical and special optical etc.
[ترجمه گوگل]هدف: مورد استفاده در تشدید کننده تصویر اشعه ایکس، فلاشر، معرف تحلیلی پزشکی و نوری خاص و غیره
[ترجمه ترگمان]هدف: در تصویر اشعه ایکس از intensifier، flasher، معرف تحلیلی پزشکی و نوری خاص استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. First, the intensifier of abrasive waterjet cutting machine is analyzed in this dissertation.
[ترجمه گوگل]ابتدا تشدید کننده دستگاه برش واترجت ساینده در این پایان نامه تحلیل می شود
[ترجمه ترگمان]ابتدا، استفاده از ماشین برش waterjet abrasive در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper makes intensifier into objective intensifier and subjective intensifier bases on cognitive semantics, investigates intensifying degree of objective intensifier and subjective intensifier.
[ترجمه گوگل]این مقاله بر اساس معناشناسی شناختی، تشدیدکننده را به تشدیدکننده عینی و تشدیدکننده ذهنی تبدیل می‌کند و درجه تشدیدکننده‌ی عینی و تشدیدکننده ذهنی را بررسی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله، intensifier را به intensifier عینی و bases ذهنی مبتنی بر معناشناسی شناختی تبدیل می کند که شدت of عینی و intensifier ذهنی را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the phrases 'an extremely large man' and 'I strongly object', 'extremely' and 'strongly' are both intensifiers.
[ترجمه گوگل]در عبارات «یک مرد بسیار بزرگ» و «به شدت مخالفم»، «به شدت» و «به شدت» هر دو تشدید کننده هستند
[ترجمه ترگمان]در عبارات یک مرد بسیار بزرگ و به شدت اعتراض می کنم، شدیدا و به شدت هر دو intensifiers
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This paper firstly makes a simple introduction of the working principle of the night vision device and the image intensifier, and then describes the working principle of electronic shutter.
[ترجمه گوگل]این مقاله ابتدا به معرفی ساده اصل کار دستگاه دید در شب و تشدید کننده تصویر می پردازد و سپس اصل کار شاتر الکترونیکی را شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله ابتدا یک مقدمه ساده از اصل کار دستگاه بینایی شب و تصویر intensifier ایجاد می کند و سپس اصل کار شاتر الکترونیکی را توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] شدت دهنده
[نساجی] تشدید کننده
[ریاضیات] تشدید کننده

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing which intensifies, amplifier, strengthener

پیشنهاد کاربران

( دستور زبان ) قید تاکیدی
مثال:
Much and many are both intensifiers.
�much� و �many� هر دو قیدهای تاکیدی هستند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : intensify
✅️ اسم ( noun ) : intensity / intensification / intensifier
✅️ صفت ( adjective ) : intense / intensive
✅️ قید ( adverb ) : intensely / intensively
بالا بردن تن صدا در برخی موارد

افزایشگر

بپرس