1. This phase of religious intensification began in the late 1950s and early 1960s when church membership began to grow across all denominations.
[ترجمه گوگل]این مرحله از تشدید مذهبی در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 آغاز شد، زمانی که اعضای کلیسا در همه فرقه ها شروع به رشد کردند
[ترجمه ترگمان]این مرحله از تشدید مذهبی در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ که اعضای کلیسا شروع به رشد کردند، آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مرحله از تشدید مذهبی در اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ که اعضای کلیسا شروع به رشد کردند، آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There is thus an intensification of the motion on a smaller scale; that is a transfer of energy to smaller eddies.
[ترجمه گوگل]بنابراین حرکت در مقیاس کوچکتر تشدید می شود که انتقال انرژی به گرداب های کوچکتر است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه باعث تشدید حرکت در مقیاس کوچک تر می شود؛ این یک انتقال انرژی به گرداب های کوچک تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نتیجه باعث تشدید حرکت در مقیاس کوچک تر می شود؛ این یک انتقال انرژی به گرداب های کوچک تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. That is just the intensification, the high point of an ongoing process.
[ترجمه گوگل]این فقط تشدید، نقطه اوج یک فرآیند مداوم است
[ترجمه ترگمان]این فقط تشدید، نقطه اوج یک فرآیند در حال پیشرفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فقط تشدید، نقطه اوج یک فرآیند در حال پیشرفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Intensification of cold allowed the arctic flora and fauna to spread southward; amelioration encouraged repossession of the borderlands by temperate species.
[ترجمه گوگل]تشدید سرما باعث شد تا گیاهان و جانوران قطب شمال به سمت جنوب گسترش یابند بهبود، بازپس گیری سرزمین های مرزی توسط گونه های معتدل را تشویق کرد
[ترجمه ترگمان]Intensification از سرما به گیاهان و جانوران قطب شمال اجازه داد تا به سوی جنوب گسترش یابند؛ بهبودی repossession را که از طرف گونه معتدل بود تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Intensification از سرما به گیاهان و جانوران قطب شمال اجازه داد تا به سوی جنوب گسترش یابند؛ بهبودی repossession را که از طرف گونه معتدل بود تشویق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The key role played by intensification is indicated by the sharp increase in manufacturing productivity achieved during the downturn.
[ترجمه گوگل]نقش کلیدی تشدید با افزایش شدید بهره وری تولید که در طول رکود به دست آمد نشان داده می شود
[ترجمه ترگمان]نقش کلیدی تشدید شده توسط تشدید، با افزایش شدید در بهره وری تولیدی حاصل از زمان رکود نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقش کلیدی تشدید شده توسط تشدید، با افزایش شدید در بهره وری تولیدی حاصل از زمان رکود نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Intensification is a good thing, perhaps overdoing it, but it is a good thing.
[ترجمه گوگل]تشدید چیز خوبی است، شاید افراط در آن، اما چیز خوبی است
[ترجمه ترگمان]intensification چیز خوبی است، شاید افراط در آن، اما چیز خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]intensification چیز خوبی است، شاید افراط در آن، اما چیز خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Intensification and specialization in agriculture, especially in the vineyards, gave rise to commercial exchange and opportunity for profit and saving.
[ترجمه گوگل]تشدید و تخصص در کشاورزی، به ویژه در تاکستان، مبادلات تجاری و فرصتی برای سود و پس انداز ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]تخصص و تخصص در کشاورزی، به خصوص در تاکستان های، به تبادل تجاری و فرصت برای سود و پس انداز منجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تخصص و تخصص در کشاورزی، به خصوص در تاکستان های، به تبادل تجاری و فرصت برای سود و پس انداز منجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Accompanying the greater caring was an intensification of parental authority.
[ترجمه گوگل]همراهی با مراقبت بیشتر، تشدید اختیارات والدین بود
[ترجمه ترگمان]همراه با مراقبت بیشتر، تقویت قدرت والدین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همراه با مراقبت بیشتر، تقویت قدرت والدین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This was followed by intervention, by an . . . intensification of the class struggle, which assumed the form of civil war.
[ترجمه گوگل]این با مداخله، توسط یک تشدید مبارزه طبقاتی که شکل جنگ داخلی را به خود گرفت
[ترجمه ترگمان]پس از آن، مداخله، با تشدید کش مکش طبقاتی آغاز شد، که شکل جنگ داخلی را به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از آن، مداخله، با تشدید کش مکش طبقاتی آغاز شد، که شکل جنگ داخلی را به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. With the intensification of international traffic, it is possible to discover new talent in any part of the world.
[ترجمه گوگل]با تشدید ترافیک بین المللی، امکان کشف استعدادهای جدید در هر نقطه از جهان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با تشدید ترافیک بین المللی، کشف استعدادهای جدید در هر بخشی از جهان امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با تشدید ترافیک بین المللی، کشف استعدادهای جدید در هر بخشی از جهان امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The most terrifying intensification bursts into nothingness.
[ترجمه گوگل]وحشتناک ترین تشدید به نیستی منفجر می شود
[ترجمه ترگمان]The terrifying در خلا ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The terrifying در خلا ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Due to the intensification of IOB mode and its "capacitor" effect after 1970s, the surface anti-cyclone circulation over Northwestern Pacific is enhanced.
[ترجمه گوگل]با توجه به تشدید حالت IOB و اثر "خازن" آن پس از دهه 1970، گردش ضد سیکلون سطحی بر روی شمال غربی اقیانوس آرام افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]با توجه به تشدید مود IOB و اثر \"خازن\" آن پس از دهه ۱۹۷۰، چرخش ضد گردباد در شمال اقیانوس آرام افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با توجه به تشدید مود IOB و اثر \"خازن\" آن پس از دهه ۱۹۷۰، چرخش ضد گردباد در شمال اقیانوس آرام افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A sudden attack, recurrence, or intensification of a disease.
[ترجمه گوگل]حمله ناگهانی، عود یا تشدید یک بیماری
[ترجمه ترگمان]حمله ای ناگهانی، عود، یا تشدید بیماری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حمله ای ناگهانی، عود، یا تشدید بیماری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The recent intensification in the Paris - Bonn relationship owes a good deal to our economic weakness.
[ترجمه گوگل]تشدید اخیر در روابط پاریس - بن تا حد زیادی مدیون ضعف اقتصادی ماست
[ترجمه ترگمان]تشدید اخیر در رابطه پاریس - بن به ضعف اقتصادی ما مدیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تشدید اخیر در رابطه پاریس - بن به ضعف اقتصادی ما مدیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The banlieues are becoming "more isolated", and marked by an "intensification of Muslim identity" in reaction to unkept promises of integration.
[ترجمه گوگل]محاصره ها "منزوی تر" می شوند و با "تشدید هویت مسلمان" در واکنش به وعده های عمل نشده ادغام مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان]The به \"isolated\" تبدیل می شوند و با \"تشدید هویت مسلمان\" در واکنش به وعده های unkept، مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The به \"isolated\" تبدیل می شوند و با \"تشدید هویت مسلمان\" در واکنش به وعده های unkept، مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید