intending


معنی: عازم
معانی دیگر: آینده، در آینده، آتیه

جمله های نمونه

1. I wasn't intending to sell, but I'm open to persuasion.
[ترجمه گوگل]من قصد فروش نداشتم، اما برای متقاعد کردن باز هستم
[ترجمه ترگمان]قصد فروش نداشتم، اما باز هم متقاعد شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She refuses to resign, intending to weather the storm .
[ترجمه گوگل]او از استعفا خودداری می کند و قصد دارد طوفان را پشت سر بگذارد
[ترجمه ترگمان]او حاضر به استعفا نیست و قصد دارد طوفان را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He jumped forward, intending to swipe at her.
[ترجمه گوگل]او به جلو پرید و قصد داشت به سمت او بکشد
[ترجمه ترگمان]او به طرف جلو پرید و قصد داشت به او ضربه بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sofia was intending to call on Miss Kitts.
[ترجمه گوگل]سوفیا قصد داشت با خانم کیتس تماس بگیرد
[ترجمه ترگمان]سوفیا \"قصد داشت با خانم\" Kitts \"تماس بگیره\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr Cook is intending to go to the Middle East on Friday.
[ترجمه گوگل]آقای کوک قصد دارد روز جمعه به خاورمیانه برود
[ترجمه ترگمان]آقای کوک قصد دارد روز جمعه به خاور میانه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The accused took money from his employers, intending to repay.
[ترجمه گوگل]متهم به قصد بازپرداخت از کارفرمایانش پول گرفت
[ترجمه ترگمان]متهمان پول را از کارفرمایان خود گرفته و قصد بازپرداخت آن را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I wasn't intending for arthouse, I wasn't keeping it small.
[ترجمه گوگل]من قصد آرت هاوس را نداشتم، آن را کوچک نگه نداشتم
[ترجمه ترگمان]من قصد نداشتم این کار را انجام دهم، اما من این را کوچک نگه نداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Larkin, above: brandishing an open razor, intending to frighten the victim's man and inadvertently killing the victim.
[ترجمه گوگل]لارکین، بالا: زدن تیغ ​​باز، قصد ترساندن مرد قربانی و کشتن سهوی قربانی
[ترجمه ترگمان]در حالی که تیغ گشوده را در هوا تکان می داد، قصد داشت که مرد قربانی را بترساند و سهوا قربانی را بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Both groups need to leave and are intending to settle on a previously uninhabited planet.
[ترجمه گوگل]هر دو گروه باید ترک کنند و قصد دارند در سیاره‌ای که قبلاً خالی از سکنه بود ساکن شوند
[ترجمه ترگمان]هر دو گروه باید ترک کنند و قصد دارند بر روی یک سیاره ساکن که قبلا خالی از سکنه است ساکن شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even those students intending to make a good copy of their rough essay may plan their writing.
[ترجمه گوگل]حتی آن دانش‌آموزانی که قصد دارند یک کپی خوب از مقاله تقریبی خود تهیه کنند، ممکن است برای نوشتن برنامه‌ریزی کنند
[ترجمه ترگمان]حتی آن دانش آموزان که قصد دارند یک نسخه خوب از مقاله زبر خود را تهیه کنند، ممکن است نوشتن آن ها را برنامه ریزی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Still, there is always a presumption against its intending to do so.
[ترجمه گوگل]با این حال، همیشه فرضی بر خلاف قصد آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با وجود این، همیشه یک گستاخی در مقابل این قصد هست که این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The latter picked up a crossbow, intending to use it in self-defence.
[ترجمه گوگل]دومی یک کمان پولادی را برداشت و قصد داشت از آن برای دفاع از خود استفاده کند
[ترجمه ترگمان]نفر دوم کمان صلیبی برداشت تا از آن برای دفاع از خود استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He let the timber pass by intending to slip the hook over the rope at its head.
[ترجمه گوگل]او به الوار اجازه داد تا قلاب را از روی طناب سر آن ببرد
[ترجمه ترگمان]درخت را رها کرد تا طناب را از طناب بیاویزد و طناب را روی سر آن بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Twenty intending solicitors or barristers are being sought immediately for articles or pupillage, at starting salaries of £67
[ترجمه گوگل]بیست وکیل یا وکیل دادگستری با حقوق اولیه 67 پوند فوراً برای مقالات یا شاگرد جستجو می شوند
[ترجمه ترگمان]بیست تا از وکلا یا وکلای مدافع، با شروع حقوق ۶۷ پوند، به دنبال مواد اولیه یا pupillage می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عازم (صفت)
departing, setting off, leaving, starting out, going out, intending

پیشنهاد کاربران

intending to use this reaction . . .
به منظور استفاده از این واکنش. . . .
قصد

بپرس