1. The intendant caste works to keep Yuuzhan Vong society functioning.
[ترجمه گوگل]کاست مورد نظر برای حفظ عملکرد جامعه Yuuzhan Vong تلاش می کند
[ترجمه ترگمان]طبقه \"مامور طبقه\" برای حفظ Yuuzhan جامعه، به فعالیت خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. James Williams is the super intendant of public schools in, New York.
[ترجمه گوگل]جیمز ویلیامز خادم مدارس دولتی در نیویورک است
[ترجمه ترگمان]جیمز ویلیامز رئیس دیوان عمومی مدارس دولتی در نیویورک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. And yet even the stern intendant of traditional academic values couldn't quite bring himself to endorse the hard-ass Asian mothering style.
[ترجمه گوگل]و با این حال، حتی مقصود سرسخت ارزشهای آکادمیک سنتی نمیتوانست کاملاً خود را مجبور کند که سبک سخت مادری آسیایی را تأیید کند
[ترجمه ترگمان]و با این حال، حتی رئیس stern ارزش های سنتی آکادمیک، نمی توانست خودش را قانع کند که به سبک مادری سخت کوش آسیایی صحه بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Contented intendant and the demand of the consumer.
[ترجمه گوگل]نیت رضایت مند و تقاضای مصرف کننده
[ترجمه ترگمان]Contented مامور دولت و تقاضای مصرف کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. James Williams is the super intendant of public school in Buffalo, New York. He is urging the school in his district to hold moving up ceremonies at the end of eighth grade.
[ترجمه گوگل]جیمز ویلیامز خادم مدرسه دولتی در بوفالو، نیویورک است او از مکتب ناحیه خود می خواهد که مراسم ترقی را در پایان صنف هشتم برگزار کند
[ترجمه ترگمان]جیمز ویلیامز، مدیر مدرسه دولتی در بوفالو، نیویورک است او از مدرسه در منطقه خود درخواست می کند که مراسم را در پایان کلاس هشتم برگزار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. James Williams is the super intendant ( superintendent ) of public schools in [ Buffalo ], New York.
[ترجمه گوگل]جیمز ویلیامز سرپرست (سرپرست) مدارس دولتی در [بوفالو]، نیویورک است
[ترجمه ترگمان]جیمز ویلیامز سرپرست مدارس دولتی در بوفالو در نیویورک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Industry intendant often think much of "the surface" when they choose the people who take up the occupation.
[ترجمه گوگل]متصدیان صنعت هنگام انتخاب افرادی که این شغل را بر عهده می گیرند، اغلب به "سطح" فکر می کنند
[ترجمه ترگمان]رئیس صنعت، اغلب وقتی افرادی را که اشغال را اشغال می کنند انتخاب می کنند، اغلب به \"سطح\" فکر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The district supervised by intendant, as in latin America.
[ترجمه گوگل]ناحیه ای که تحت نظارت قصددار است، مانند آمریکای لاتین
[ترجمه ترگمان]این ناحیه تحت نظارت رئیس دولت، در آمریکای لاتین، نظارت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The position or function of an intendant.
10. Conclusion The intendant of the hospital should see the benefit that the information system brings to the hospital. . .
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری متصدی بیمارستان باید مزایایی را که سیستم اطلاعاتی برای بیمارستان به ارمغان می آورد را ببیند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری رئیس پلیس بیمارستان باید این سود را ببیند که سیستم اطلاعاتی به بیمارستان منتقل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Gradually the communities adopted a standardized form of budget, which was carefully scrutinized by the intendant.
[ترجمه گوگل]به تدریج جوامع شکل استاندارد شده ای از بودجه را اتخاذ کردند که توسط متصدی مورد بررسی دقیق قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]به تدریج، جوامع یک شکل استاندارد از بودجه را به تصویب رساندند، که مامور دولت به دقت آن را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید