intelligibility

/ɪnˌtelɪdʒəˈbɪlɪti//ɪnˌtelɪdʒəˈbɪlɪti/

معنی: قابلیت فهم
معانی دیگر: قابلیت فهم

جمله های نمونه

1. It contrasts with regional dialects in its wide intelligibility and in the official recognition accorded it.
[ترجمه گوگل]از نظر درک گسترده و به رسمیت شناختن رسمی که به آن داده شده است، با گویش های منطقه ای در تضاد است
[ترجمه ترگمان]این کشور با گویش های منطقه ای در فهم کامل خود تفاوت دارد و به رسمیت شناخته شدن رسمی با آن هماهنگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. While wideband speech coding technology improves the speech intelligibility and naturalness, telecommunication systems have to be modified.
[ترجمه گوگل]در حالی که فناوری کدگذاری گفتار پهن باند، درک و طبیعی بودن گفتار را بهبود می بخشد، سیستم های مخابراتی باید اصلاح شوند
[ترجمه ترگمان]در حالی که تکنولوژی فشرده سازی سخنرانی پهنای باند، قابلیت فهم و طبیعی بودن گفتار را بهبود می بخشد، سیستم های مخابراتی باید اصلاح شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Demand concisely intelligibility, word number 30 or so thanks!
[ترجمه گوگل]به طور مختصر قابل درک باشید، کلمه شماره 30 یا بیشتر متشکرم!
[ترجمه ترگمان]تقاضا به اختصار قابل فهم است، کلمه شماره ۳۰ یا به این ترتیب تشکر!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The difference of Chinese and English speech intelligibility scores and the relationships between speech intelligibility scores and STI are compared and analyzed.
[ترجمه گوگل]تفاوت نمرات درک گفتار چینی و انگلیسی و روابط بین نمرات درک گفتار و STI مقایسه و تجزیه و تحلیل شده است
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین نمرات زبان چینی و انگلیسی زبان و روابط بین امتیاز intelligibility گفتار و STI مقایسه و آنالیز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Assessment of speech intelligibility distances in noisy conditions.
[ترجمه گوگل]ارزیابی فواصل قابل فهم گفتار در شرایط پر سر و صدا
[ترجمه ترگمان]ارزیابی میزان ادراک گفتار در شرایط پر سر و صدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This later virtue ensures a high speech intelligibility at the time while the signal-noise ratio of speech communication is highly raised in a middle- and low-frequency noise environment.
[ترجمه گوگل]این ویژگی بعدی، درک گفتار بالایی را در آن زمان تضمین می‌کند، در حالی که نسبت سیگنال به نویز ارتباط گفتاری در یک محیط نویز با فرکانس متوسط ​​و پایین به شدت افزایش می‌یابد
[ترجمه ترگمان]این فضیلت بعدی، قابلیت فهم بالا را در زمان تضمین می کند در حالی که نسبت سیگنال - نویز ارتباطات گفتاری به شدت در محیط نویز متوسط و کم بالا برده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So the intelligibility of speech is severely affected.
[ترجمه گوگل]بنابراین درک گفتار به شدت تحت تأثیر قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین قابلیت فهم کلام به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Intelligibility is expressed as the percentage of simple ideas correctly received over the system.
[ترجمه گوگل]قابل فهم بودن به صورت درصدی از ایده های ساده که به درستی در سیستم دریافت شده اند بیان می شود
[ترجمه ترگمان]Intelligibility به عنوان درصد ایده های ساده دریافت شده در سیستم بیان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The intelligibility was affected significantly by the type of signals and noise levels.
[ترجمه گوگل]قابل فهم بودن به طور قابل توجهی تحت تاثیر نوع سیگنال ها و سطوح نویز قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]قابلیت فهم به طور قابل توجهی با نوع سیگنال و سطح نویز تحت تاثیر قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is thus far from the case that the search for intelligibility comes to an end with history as such.
[ترجمه گوگل]بنابراین دور از ذهن است که جست و جوی قابل فهم بودن با تاریخ به این شکل به پایان برسد
[ترجمه ترگمان]از این قرار است که جستجو برای قابل فهم بودن به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Text-To-Visual speech (TTVS) synthesis by computer can increase the speech intelligibility and make the human-computer interaction interfaces more friendly.
[ترجمه گوگل]سنتز گفتار متن به بصری (TTVS) توسط رایانه می تواند درک گفتار را افزایش دهد و رابط تعامل انسان و رایانه را دوستانه تر کند
[ترجمه ترگمان]ترکیب متن به تصویری (TTVS)توسط کامپیوتر می تواند قابلیت فهم گفتار را افزایش داده و رابط های تعاملی بین انسان و رایانه را بیشتر دوست داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Behavior therapy was adopted in speech treatment. The quantitative measurement of Chinese speech intelligibility and blowing test was carried out before speech therapy and after speech therapy.
[ترجمه گوگل]رفتار درمانی در گفتار درمانی اتخاذ شد اندازه گیری کمی درک گفتار چینی و تست دمیدن قبل از گفتار درمانی و بعد از گفتار درمانی انجام شد
[ترجمه ترگمان]رفتار درمانی در درمان گفتار به کار گرفته شد اندازه گیری کمی در مورد قابلیت فهم زبان چینی قبل از گفتار درمانی و بعد از گفتار درمانی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A line source is a line of equidistant drivers: the earliest products in this configuration date from the 1950s and were used to increase speech intelligibility in reverberant environments.
[ترجمه گوگل]منبع خط، خطی از درایورهای مساوی است: اولین محصولات در این پیکربندی مربوط به دهه 1950 است و برای افزایش درک گفتار در محیط‌های پر طنین استفاده می‌شد
[ترجمه ترگمان]یک منبع خط یک خط از رانندگان یک خط است: اولین محصولات این پیکربندی از دهه ۱۹۵۰ از دهه ۱۹۵۰ و برای افزایش قابلیت خواندن گفتار در محیط های reverberant استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In none of the two conditions a correlation between respiratory parameters and intelligibility could be demonstrated.
[ترجمه گوگل]در هیچ یک از این دو شرایط، ارتباط بین پارامترهای تنفسی و قابل فهم بودن را نمی توان نشان داد
[ترجمه ترگمان]در هیچ یک از این دو شرایط، همبستگی بین پارامترهای تنفسی و قابلیت فهم می تواند اثبات شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Test signals are mixed with noise signals according to a given SNR and the Chinese speech intelligibility are rated by listener.
[ترجمه گوگل]سیگنال‌های آزمایشی با سیگنال‌های نویز بر اساس یک SNR معین مخلوط می‌شوند و درک گفتار چینی توسط شنونده رتبه‌بندی می‌شوند
[ترجمه ترگمان]سیگنال های تست با سیگنال های نویز مطابق با SNR ارایه شده ترکیب می شوند و قابل فهم بودن گفتار چین توسط شنونده در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابلیت فهم (اسم)
intelligibility

انگلیسی به انگلیسی

• comprehensibility, capability of being understood

پیشنهاد کاربران

فهم پذیری
مفهوم بودن
از �فرهنگ هزاره�
مفهوم بودن
درک و فهم
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : intelligence / intelligibility
✅️ صفت ( adjective ) : intelligent / intelligible
✅️ قید ( adverb ) : intelligently / intelligibly

بپرس