intelligence operation

جمله های نمونه

1. Naisbitt has transferred this technique from intelligence operations to commercial and social applications, with some very interesting results.
[ترجمه گوگل]Naisbitt این تکنیک را از عملیات اطلاعاتی به کاربردهای تجاری و اجتماعی منتقل کرده است که نتایج بسیار جالبی به همراه داشته است
[ترجمه ترگمان]Naisbitt این تکنیک را از عملیات های اطلاعاتی گرفته تا کاربردهای تجاری و اجتماعی با نتایج بسیار جالبی منتقل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But these were not covert intelligence operations.
[ترجمه گوگل]اما اینها عملیات اطلاعاتی مخفیانه نبود
[ترجمه ترگمان]اما این عملیات اطلاعاتی پنهانی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Human intelligence operation"PTT"makes operation more convenient and easier.
[ترجمه گوگل]عملیات اطلاعات انسانی "PTT" عملیات را راحت تر و آسان تر می کند
[ترجمه ترگمان]عملیات اطلاعاتی انسانی، عملیات را راحت تر و آسان تر می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After the Watts rebellion, Johnsoh asked Hoover to expand his intelligence operations to include riot prediction.
[ترجمه گوگل]پس از شورش واتس، جانسو از هوور خواست تا عملیات اطلاعاتی خود را برای پیش‌بینی شورش گسترش دهد
[ترجمه ترگمان]بعد از شورش واتس، Johnsoh از هوور خواست تا عملیات های اطلاعاتی خود را گسترش دهد تا پیش بینی شورش را شامل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cesar has also been forsaken by his former FARC comrades who condemned him as a traitor, after he was hoodwinked by an army intelligence operation masquerading as a humanitarian mission.
[ترجمه گوگل]سزار همچنین توسط رفقای سابق فارک که او را به عنوان یک خائن محکوم کردند، پس از اینکه توسط یک عملیات اطلاعاتی ارتش که به عنوان یک ماموریت بشردوستانه به تصویر کشیده شده بود سرپوش گذاشته شد، ترک شده است
[ترجمه ترگمان]قیصر همچنین توسط اعضای سابق فارک که او را به عنوان خائن محکوم کرده بودند، رها شده بود، پس از اینکه او توسط یک عملیات اطلاعاتی ارتش که به عنوان یک ماموریت بشردوستانه ظاهر شد، اغفال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At the same time, this will also mean that the more specific experience and observation, rather than to some abstract, simplified organization or intelligence operation.
[ترجمه گوگل]در عین حال، این بدان معناست که تجربه و مشاهدات خاص تر به جای یک سازمان یا عملیات اطلاعاتی انتزاعی، ساده شده است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، این امر همچنین به این معنا خواهد بود که تجربه و مشاهدات خاص بیشتر به جای برخی انتزاعی، سازمان ساده شده یا عملیات اطلاعاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Roel Schouwenberg, senior researcher at Kaspersky Lab, says the rogue certificates have all the marks of an intelligence operation, but it isn't clear whether that is the case here.
[ترجمه گوگل]روئل شوونبرگ، محقق ارشد در آزمایشگاه کسپرسکی، می‌گوید گواهی‌های سرکش همه نشانه‌های یک عملیات اطلاعاتی را دارند، اما مشخص نیست که آیا در اینجا چنین است یا خیر
[ترجمه ترگمان]Roel Schouwenberg، محقق ارشد در آزمایشگاه Kaspersky می گوید که این گواهی ها همه نشانه های یک عملیات اطلاعاتی را دارند، اما مشخص نیست که آیا این مورد در اینجا صدق می کند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With the outbreak of war that summer, Bell was swept up with TE Lawrence and other archaeologist-spies into an intelligence operation in Cairo.
[ترجمه گوگل]با شروع جنگ در آن تابستان، بل به همراه TE Lawrence و دیگر باستان شناسان-جاسوسان به یک عملیات اطلاعاتی در قاهره کشیده شد
[ترجمه ترگمان]با شیوع جنگ در آن تابستان، بل با TE و دیگر باستان شناس به یک عملیات اطلاعاتی در قاهره منتقل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But other computer industry executives and former government officials said it was possible that the schools were cover for a "false flag" intelligence operation being run by a third country.
[ترجمه گوگل]اما سایر مدیران صنعت کامپیوتر و مقامات دولتی سابق گفتند که این امکان وجود دارد که این مدارس پوششی برای عملیات اطلاعاتی "پرچم دروغین" باشد که توسط کشور ثالث اداره می شود
[ترجمه ترگمان]اما دیگر مدیران صنعت کامپیوتر و مقامات سابق دولت گفتند که این امکان وجود دارد که مدارس برای یک \"پرچم نادرست\" که توسط کشور سوم اداره می شود، پوشش داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• gathering of information by workers in an intelligence department

پیشنهاد کاربران