integument

/ˌɪnˈteɡjəmənt//ɪnˈteɡjʊmənt/

معنی: پوشش، جلد، پوست
معانی دیگر: (پوشش خارجی جاندار یا گیاه یا میوه و غیره) پوش، برپوش، پوشش دار کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: integumentary (adj.)
• : تعریف: something that covers, coats, or encloses, esp. a skin, membrane, coat, or other natural covering.
مشابه: skin

جمله های نمونه

1. He keeps fat in the limpid integument Reflections live on.
[ترجمه گوگل]او چربی را در لایه شفاف Reflections زنده نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]او چربی را در the limpid Reflections زنده نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are collagenous fiber in body integument especially the ventral integument and the hymenopterous integument discovered by the H.
[ترجمه گوگل]فیبرهای کلاژنی در پوشش بدن به خصوص پوشش شکمی و پوشش پرده ای که توسط H کشف شده است وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فیبر collagenous در بدن وجود دارد به ویژه the شکمی و hymenopterous integument که توسط H
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The integument grew fast and overgrew the nucellus.
[ترجمه گوگل]پوشش به سرعت رشد کرد و هسته را بیش از حد رشد کرد
[ترجمه ترگمان]پوستش به سرعت رشد می کرد و در حد افراط در حد وفور روییده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Underneath the penis are two 'testicles', and the integument of these is a skin that is termed the 'scrotum'.
[ترجمه گوگل]در زیر آلت تناسلی دو بیضه وجود دارد و پوشش آنها پوستی است که به آن کیسه بیضه می گویند
[ترجمه ترگمان]در زیر آلت دو testicles قرار دارد و the از اینها پوستی است که کیسه scrotum نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inner cells in the integument differentiated into integument tapeta.
[ترجمه گوگل]سلول های داخلی در پوشش به تاپتای پوششی تمایز یافتند
[ترجمه ترگمان]سلول های درونی در the به integument tapeta تقسیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The micropyle is formed with inner integuments and partial outer integument.
[ترجمه گوگل]میکروپیل با پوشش داخلی و پوشش خارجی جزئی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]The با integuments درونی و integument بیرونی نسبی شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The seed-coat develops from outer integument cell. Endosperm cell remain 1-2 layers in mature seed.
[ترجمه گوگل]پوشش بذر از سلول پوششی بیرونی ایجاد می شود سلول آندوسپرم 1-2 لایه در بذر بالغ باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]پوشش دانه از سلول های integument بیرونی ایجاد می شود سلول endosperm ۲ - ۲ لایه در دانه کامل باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are collagenous fiber in integument especially integument and the hymenopterous integument discovered by the H . E .
[ترجمه گوگل]فیبرهای کلاژنی در پوشش وجود دارد، به خصوص پوشش و پوشش هایمنوپتروس کشف شده توسط H E
[ترجمه ترگمان]فیبر collagenous در integument وجود دارد به خصوص integument و the integument که توسط H ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Discussed in this paper in influence of integument surfactants on the function, mechanism, preparation and performance of Nanometer fine powders.
[ترجمه گوگل]در این مقاله در مورد تأثیر سورفکتانت های پوششی بر عملکرد، مکانیسم، آماده سازی و عملکرد پودرهای ریز نانومتری بحث شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله با استفاده از integument surfactants بر روی عملکرد، مکانیزم، آماده سازی و عملکرد پودر خوب Nanometer مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are collagenous fiber in body integument especially the ventral integument and the hymenopterous integument discovered by the H. E.
[ترجمه گوگل]فیبرهای کلاژنی در پوشش بدن به خصوص پوشش شکمی و پوشش پرده ای که توسط H E کشف شده است وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فیبر collagenous در بدن وجود دارد به ویژه the شکمی و the integument که توسط H ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ovule is of anatropous, simple integument and tenuinucellus.
[ترجمه گوگل]تخمک از جنس آنتروپوز، پوشش ساده و تنوینسلوس است
[ترجمه ترگمان]تخمک از anatropous، integument ساده و tenuinucellus است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cells of the integument and nucellus of some plants form perfectly normal embryos.
[ترجمه گوگل]سلول های پوست و هسته برخی از گیاهان، جنین های کاملاً طبیعی را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]سلول های of و nucellus برخی از گیاهان، جنین کاملا عادی را شکل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first protector against the entry of microorganisms is the integument.
[ترجمه گوگل]اولین محافظ در برابر ورود میکروارگانیسم ها پوشش است
[ترجمه ترگمان]اولین محافظ در برابر ورود میکرو ارگانیسم ها، integument است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The success of ear reconstruction is made by two factors:good framework of sculpted cartilage and enough integument of skin tissue to cover the framework.
[ترجمه گوگل]موفقیت بازسازی گوش توسط دو عامل ایجاد می شود: چارچوب خوب غضروف تراشیده شده و پوشش کافی از بافت پوست برای پوشاندن چارچوب
[ترجمه ترگمان]موفقیت بازسازی گوش به وسیله دو عامل ایجاد می شود: چارچوب خوب غضروف ساخته شده و integument کافی از بافت پوست برای پوشش دادن چارچوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوشش (اسم)
gear, roof, span, shield, cover, armature, coverage, envelopment, coating, covering, overlay, sconce, mantle, robe, capsule, theca, camouflage, capping, sheathing, casing, tunic, casement, incrustation, gaberdine, coverture, shroud, envelope, shale, integument, involucre, involucrum, revetment, roofing

جلد (اسم)
case, volume, shell, cover, covering, jacket, binding, skin, copy, tome, sheath, epidermis, holster, integument, tegument

پوست (اسم)
hide, shell, peel, hull, rind, skin, membrane, slough, husk, glume, crust, cortex, tegmen, cuticle, peeling, integument, peltry, tegument

تخصصی

[زمین شناسی] پوست ،جلد،پوشش ،پوسته خارجی بدن حشرات.

انگلیسی به انگلیسی

• natural protective covering, outer coating (anatomy, zoology, botany)

پیشنهاد کاربران

integument ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: تخمک پوش
تعریف: ساختار پوششی در اطراف تخمک گیاهان

بپرس