1. As the integrant of modernize services, the development of creative industry has important strategy significance on city competitive power of Shanghai.
[ترجمه گوگل]به عنوان یکپارچه خدمات مدرن، توسعه صنعت خلاق اهمیت استراتژی مهمی بر قدرت رقابتی شهر شانگهای دارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان the خدمات مدرن، توسعه صنعت خلاق اهمیت استراتژی مهمی در قدرت رقابتی شهر شانگهای دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان the خدمات مدرن، توسعه صنعت خلاق اهمیت استراتژی مهمی در قدرت رقابتی شهر شانگهای دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Opera was an important integrant of the music creation of Mozart.
[ترجمه گوگل]اپرا یکی از اجزای مهم خلق موسیقی موتزارت بود
[ترجمه ترگمان]اپرا یکی از عناصر مهم خلق موسیقی موتسارت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اپرا یکی از عناصر مهم خلق موسیقی موتسارت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The demand of systems becomes the essential integrant for the further development of the agricultural integration.
[ترجمه گوگل]تقاضای سیستم ها یکپارچه کننده اساسی برای توسعه بیشتر ادغام کشاورزی می شود
[ترجمه ترگمان]نیاز سیستم ها به integrant اساسی برای توسعه بیشتر یکپارچه سازی کشاورزی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نیاز سیستم ها به integrant اساسی برای توسعه بیشتر یکپارچه سازی کشاورزی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. For this reason, it has become an integrant subject that research about the inosculation and intersection of the distribution activity and design of the product.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، تحقیق در مورد تلقیح و تلاقی فعالیت توزیع و طراحی محصول به موضوعی یکپارچه تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، این موضوع به یک موضوع integrant تبدیل شده است که در مورد inosculation و تقاطع فعالیت توزیع و طراحی محصول تحقیق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، این موضوع به یک موضوع integrant تبدیل شده است که در مورد inosculation و تقاطع فعالیت توزیع و طراحی محصول تحقیق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The function and correlation of respective integrant of this frame was described. The basic characteristic and key developing technology of this frame was summarized.
[ترجمه گوگل]عملکرد و همبستگی یکپارچه کننده مربوطه از این قاب تشریح شد ویژگی اصلی و فناوری توسعه کلیدی این قاب خلاصه شد
[ترجمه ترگمان]تابع و همبستگی of مربوطه این چارچوب توضیح داده شد مشخصه اصلی و فن آوری در حال توسعه این کادر به طور خلاصه بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تابع و همبستگی of مربوطه این چارچوب توضیح داده شد مشخصه اصلی و فن آوری در حال توسعه این کادر به طور خلاصه بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As an important integrant of the second large corridor of western coal eastward transporting in china, Shuohuang Railway(SHR) plays a very important part in national railway network.
[ترجمه گوگل]راه آهن Shuohuang (SHR) به عنوان یک ادغام کننده مهم دومین کریدور بزرگ حمل و نقل زغال سنگ غربی به سمت شرق در چین، نقش بسیار مهمی در شبکه راه آهن ملی ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]راه آهن Shuohuang (SHR)به عنوان یکی از بخش های مهم دومین کوریدور بزرگ زغال سنگ غرب در شرق به سمت شرق، نقش بسیار مهمی در شبکه راه آهن ملی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راه آهن Shuohuang (SHR)به عنوان یکی از بخش های مهم دومین کوریدور بزرگ زغال سنگ غرب در شرق به سمت شرق، نقش بسیار مهمی در شبکه راه آهن ملی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Information is the very important resource and an integrant element in information society.
[ترجمه گوگل]اطلاعات منبع بسیار مهم و عنصری یکپارچه در جامعه اطلاعاتی است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات، منبع بسیار مهم و عنصر integrant در جامعه اطلاعاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اطلاعات، منبع بسیار مهم و عنصر integrant در جامعه اطلاعاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. However, actually, our nation does not possess the integrant condition of abolishing execution in present.
[ترجمه گوگل]اما در واقع، ملت ما در حال حاضر شرایط یکپارچه لغو اعدام را ندارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، در واقع، ملت ما فاقد شرایط integrant منسوخ شدن در حال حاضر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، در واقع، ملت ما فاقد شرایط integrant منسوخ شدن در حال حاضر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. One is whatever you integral is called the integrant.
[ترجمه گوگل]یکی این است که هر چیزی که شما انتگرال می کنید، انتگرال نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]یکی از آن چیزی است که انتگرال آن نام the نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از آن چیزی است که انتگرال آن نام the نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Zymomonas integrant possess the ability to ferment pentose into ethanol.
[ترجمه گوگل]Zymomonas integrant دارای توانایی تخمیر پنتوز به اتانول است
[ترجمه ترگمان]Zymomonas integrant دارای توانایی تخمیر pentose به اتانول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Zymomonas integrant دارای توانایی تخمیر pentose به اتانول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Architectural opuscule is an integrant and indispensable part of the landscape. It contains application and appreciation. If used properly, it can have wonderful function.
[ترجمه گوگل]مجموعه معماری بخشی جدایی ناپذیر و ضروری از چشم انداز است این شامل کاربرد و قدردانی است اگر به درستی استفاده شود، می تواند عملکرد فوق العاده ای داشته باشد
[ترجمه ترگمان]معماری معماری یک بخش مهم و ضروری از چشم انداز است آن شامل درخواست و قدردانی است اگر به درستی استفاده شود، می تواند عملکرد فوق العاده ای داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معماری معماری یک بخش مهم و ضروری از چشم انداز است آن شامل درخواست و قدردانی است اگر به درستی استفاده شود، می تواند عملکرد فوق العاده ای داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The investment is the integrant way of the enterprises'development and enhancing the core competition.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری راه یکپارچه برای توسعه شرکت و تقویت رقابت اصلی است
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری روش integrant توسعه شرکت ها و افزایش رقابت هسته ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری روش integrant توسعه شرکت ها و افزایش رقابت هسته ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. From the self-management integrant part, the trademark management involves the goal, the object, the main manager and the means of management and so on.
[ترجمه گوگل]از بخش یکپارچه خود مدیریتی، مدیریت علامت تجاری شامل هدف، هدف، مدیر اصلی و ابزار مدیریت و غیره است
[ترجمه ترگمان]از طرف خود مدیریت شرکت، مدیریت علایم تجاری شامل هدف، هدف، مدیر اصلی و ابزار مدیریت و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از طرف خود مدیریت شرکت، مدیریت علایم تجاری شامل هدف، هدف، مدیر اصلی و ابزار مدیریت و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The culture of supernatural being and alchemist in Qin and Han Dynasties is an important cultural integrant being pregnant with early Taoism.
[ترجمه گوگل]فرهنگ موجودات ماوراء الطبیعه و کیمیاگر در سلسلههای کین و هان یکی از عناصر مهم فرهنگی است که حامل تائوئیسم اولیه است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ ارتباط ماورای طبیعی و کیمیاگر در چین و سلسله هان یک integrant فرهنگی مهم است که با Taoism زود باردار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فرهنگ ارتباط ماورای طبیعی و کیمیاگر در چین و سلسله هان یک integrant فرهنگی مهم است که با Taoism زود باردار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید