integrally


بتمامی، تماما، درست، بصورت عدد صحیح

جمله های نمونه

1. Indeed, our self-identity as a nation is integrally related to our response to those who seek to become members.
[ترجمه گوگل]در واقع، هویت ما به عنوان یک ملت به طور یکپارچه با پاسخ ما به کسانی که به دنبال عضو شدن هستند مرتبط است
[ترجمه ترگمان]در واقع، هویت خود ما به عنوان یک کشور در ارتباط با واکنش ما به کسانی است که به دنبال عضو شدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Moreover, such educational concepts are integrally related to political commitments to a radical and decentralised democratic social and political structure.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، چنین مفاهیم آموزشی به طور یکپارچه با تعهدات سیاسی به یک ساختار اجتماعی و سیاسی دموکراتیک رادیکال و غیرمتمرکز مرتبط است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، چنین مفاهیم آموزشی integrally مربوط به تعهدات سیاسی به یک ساختار سیاسی و اجتماعی غیرمتمرکز و سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Benetton's advertising and photography is integrally linked to their corporate image making.
[ترجمه گوگل]تبلیغات و عکاسی Benetton به طور یکپارچه با ساخت تصویر شرکت آنها مرتبط است
[ترجمه ترگمان]تبلیغات و تبلیغات Benetton مربوط به تصویر شرکت آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This history of photography is integrally linked to colonial and economic exploitation.
[ترجمه گوگل]این تاریخچه عکاسی به طور یکپارچه با استثمار استعماری و اقتصادی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]این تاریخ عکاسی به استثمار اقتصادی و اقتصادی مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It also provides an integrally uniform framework for monetary analysis.
[ترجمه گوگل]همچنین یک چارچوب یکپارچه برای تجزیه و تحلیل پولی فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین یک چارچوب یکپارچه برای تحلیل پولی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The column was formed integrally within a relatively rigid frame.
[ترجمه گوگل]ستون به طور یکپارچه در یک قاب نسبتا سفت و سخت شکل گرفت
[ترجمه ترگمان]ستون در چارچوب نسبتا سفت و سخت شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This new method can be used to assess integrally the performance of smoke screen. It also provides a reference for the development of smoke bomb and smoke device.
[ترجمه گوگل]این روش جدید می تواند برای ارزیابی عملکرد یکپارچه دود استفاده شود همچنین مرجعی برای توسعه بمب دود و دستگاه دود ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این روش جدید را می توان برای ارزیابی عملکرد صفحه نمایش دود مورد استفاده قرار داد همچنین یک مرجع برای توسعه بمب دود و دستگاه دود ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Moreover, we obtain that prime submodules of integrally closed R - modules are also integrally closed.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ما دریافتیم که زیرماژول های اصلی ماژول های R - یکپارچه بسته نیز به طور یکپارچه بسته هستند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، به این نتیجه می رسیم که submodules های اولیه of بسته R بسته نیز بسته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pump casing shall have an integrally cast hand hole supplied with a hand hole cover.
[ترجمه گوگل]محفظه پمپ باید دارای یک سوراخ دستی کاملاً ریخته‌گری شده با پوشش سوراخ دستی باشد
[ترجمه ترگمان]بدنه پمپ دارای یک سوراخ دستی integrally است که با یک پوشش حفره دستی تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In contrast, PCX was expressed integrally in MCD patients.
[ترجمه گوگل]در مقابل، PCX به طور یکپارچه در بیماران MCD بیان شد
[ترجمه ترگمان]در مقابل، PCX در بیمار MCD توسعه داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. TFM skirt is integrally formed as part of the liner to isolate the CPVC body.
[ترجمه گوگل]دامن TFM به طور یکپارچه به عنوان بخشی از آستر برای جداسازی بدنه CPVC تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]دامن TFM به عنوان بخشی از خط لوله برای ایزوله کردن بدن CPVC شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Adopt and aggravate guides integrally, guarantee the skip sport orbit is clear,[Sentence dictionary] improve the dependability and life - span.
[ترجمه گوگل]راهنماها را به طور یکپارچه بپذیرید و تشدید کنید، تضمین کنید که مدار ورزشی پرش واضح است، [فرهنگ واژه‌نامه] قابلیت اطمینان و طول عمر را بهبود می‌بخشد
[ترجمه ترگمان]هدایت و بدتر کردن راهنماهای integrally، تضمین گردشی که در مدار ورزش مورد استفاده قرار می گیرد، واضح است، [ فرهنگ لغت نامه ] قابلیت اطمینان و زندگی را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The evaporator is integrally hot galvanized, never rusty with long life.
[ترجمه گوگل]اواپراتور کاملاً گالوانیزه گرم است، هرگز زنگ زده و عمر طولانی ندارد
[ترجمه ترگمان]The is و galvanized و هیچ وقت با زندگی طولانیش هیچ وقت زنگ نمیزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The light - unit mounting part is formed integrally with the hammer case.
[ترجمه گوگل]قسمت نصب واحد نور به طور یکپارچه با جعبه چکش تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]بخش نصب کننده نور با حالت چکش integrally شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Instead, each planet had its own peculiar machinery which was related to but not integrally connected to a universal system.
[ترجمه گوگل]در عوض، هر سیاره دارای ماشین آلات خاص خود بود که به یک سیستم جهانی مرتبط بود، اما به طور یکپارچه به آن متصل نبود
[ترجمه ترگمان]در عوض، هر سیاره ماشین های مخصوص خاص خود را داشت که به یک سیستم جهانی متصل نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به طور درست، به طور کلی

انگلیسی به انگلیسی

• in an integral manner; completely, entirely; as an integral whole

پیشنهاد کاربران

به تمامی
به صورت عدد صحیح
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : integrate
✅️ اسم ( noun ) : integration / integrity
✅️ صفت ( adjective ) : integrated / integral
✅️ قید ( adverb ) : integrally
اساساً
به طور یکپارچه

بپرس