intangible

/ˌɪnˈtændʒəbl̩//ɪnˈtændʒəbl̩/

معنی: بغرنج، درک نکردنی، لمس ناپذیر، نا هویدا
معانی دیگر: غیرقابل لمس، ناملموس، نامحسوس، پرماس ناپذیر، ناپرماسیدنی، ناپساویدنی، دارای ارزش معنوی، غیرجسمانی، ناتن مند، نامرئی، نهفته، نا آشکار، مبهم، دشوار، مال غیر عینی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: incapable of being sensed by touch; not tangible.
متضاد: concrete, material, tangible

- Freedom, respect, and responsibility are all intangible things.
[ترجمه شان] آزادی، احترام، و مسئولیت پذیری، همگی ارزش های معنوی هستند.
|
[ترجمه گوگل] آزادی، احترام و مسئولیت همگی چیزهای ناملموسی هستند
[ترجمه ترگمان] آزادی، احترام و مسیولیت همه چیز ناملموس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: incapable of being defined or quantified.
متضاد: tangible

- These differences may be intangible, but they can be strongly felt by most people.
[ترجمه گوگل] این تفاوت‌ها ممکن است نامشهود باشند، اما اغلب مردم می‌توانند آن را به شدت احساس کنند
[ترجمه ترگمان] این تفاوت ها ممکن است ناملموس باشند، اما توسط اغلب افراد به شدت احساس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: intangibly (adv.), intangibility (n.), intangibleness (n.)
• : تعریف: something such as an asset that represents value without having intrinsic value.

جمله های نمونه

1. intangible property
دارایی نامرئی

2. an intangible feeling of impending disaster
احساس مبهمی درباره ی فاجعه ی قریب الوقوع

3. that intangible thing, the soul
روح،آن چیز ناملموس

4. the intangible constituents of energy
اجزای نامحسوس کارمایه

5. goodwill is an intangible asset
حسن نیت ثروتی معنوی است.

6. There are intangible benefits beyond a rise in the share price.
[ترجمه گوگل]مزایای نامشهودی فراتر از افزایش قیمت سهام وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مزیت های ناملموس فراتر از افزایش قیمت سهام وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She has that intangible quality which you might call charisma.
[ترجمه گوگل]او آن ویژگی ناملموسی را دارد که ممکن است آن را کاریزما بنامید
[ترجمه ترگمان]او آن کیفیت نامشهود را دارد که ممکن است جذبه و جذبه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The island has an intangible quality of holiness.
[ترجمه گوگل]این جزیره دارای کیفیت ناملموسی از تقدس است
[ترجمه ترگمان]این جزیره کیفیت نامشهود تقدس را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We felt an intangible presence in the conference room.
[ترجمه گوگل]ما حضور ناملموسی را در اتاق کنفرانس احساس کردیم
[ترجمه ترگمان]ما شاهد حضور نامحسوس در اتاق کنفرانس بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The old building had an intangible air of sadness about it.
[ترجمه گوگل]ساختمان قدیمی هوای ناملموسی از غم و اندوه داشت
[ترجمه ترگمان]ساختمان قدیمی حالتی حاکی از اندوه به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But for many the intangible rewards of setting a new course for themselves and their company were greater.
[ترجمه گوگل]اما برای بسیاری، پاداش ناملموس تعیین مسیر جدیدی برای خود و شرکتشان بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]اما برای بسیاری از پاداش های نامشهود تنظیم یک مسیر جدید برای خود و شرکت آن ها بیشتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The benefits are intangible.
[ترجمه گوگل]منافع نامشهود است
[ترجمه ترگمان]منافع ملموس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That was the intangible benefit of HyperCarda hastening of what now seems an inevitable reordering of the way we consume information.
[ترجمه گوگل]این مزیت ناملموس تسریع HyperCarda از چیزی بود که اکنون به نظر می رسد یک تجدید ترتیب اجتناب ناپذیر در نحوه مصرف اطلاعات است
[ترجمه ترگمان]این مزیت نامحسوس of بود که با شتاب از چیزی که اکنون به نظر یک جابه جایی اجتناب ناپذیر از روشی که ما اطلاعات را مصرف می کنیم، به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Intangible winds gripped the wizard's robe, flapping it out in eddies of blue and green sparks.
[ترجمه گوگل]بادهای نامحسوس ردای جادوگر را گرفته بود و آن را در گرداب هایی از جرقه های آبی و سبز بیرون می زد
[ترجمه ترگمان]باد ردایش را در میان امواج آبی و سبز به اهتزاز درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Customer goodwill is an important intangible asset of any business.
[ترجمه گوگل]سرقفلی مشتری یک دارایی نامشهود مهم هر کسب و کاری است
[ترجمه ترگمان]حسن نیت مشتری یک دارایی نامشهود مهم هر کسب وکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The plus factors are all the intangible attributes that are additional to the job description.
[ترجمه گوگل]فاکتورهای مثبت همه ویژگی های نامشهودی هستند که به شرح شغل اضافه می شوند
[ترجمه ترگمان]عوامل بالا شامل تمام ویژگی های ناملموس هستند که برای توصیف شغل اضافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The bank's accounts have just revealed that its intangible assets have shrunk alarmingly.
[ترجمه گوگل]حساب‌های این بانک به تازگی نشان داده است که دارایی‌های نامشهود آن به طرز نگران‌کننده‌ای کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]حساب های بانکی اکنون فاش کرده اند که دارایی های نامشهود آن به طور هشدار دهنده ای کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Measurement Intangible assets, such as knowledge and learning, account for a large part of a company's value.
[ترجمه گوگل]اندازه‌گیری دارایی‌های نامشهود، مانند دانش و یادگیری، بخش بزرگی از ارزش شرکت را تشکیل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری دارایی های منقول مانند دانش و دانش، بخش بزرگی از ارزش شرکت را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بغرنج (صفت)
complex, intricate, involved, involute, complicated, obscurant, intangible

درک نکردنی (صفت)
imperceptible, impenetrable, incomprehensible, intangible

لمس ناپذیر (صفت)
untouchable, intangible

نا هویدا (صفت)
intangible

انگلیسی به انگلیسی

• something which cannot be seen or touched
impalpable, cannot be seen or touched, insubstantial; difficult to grasp, hard to perceive mentally
a quality or idea that is intangible is hard to define or explain.

پیشنهاد کاربران

در متون حسابداری به معنای نامشهود است.
نا ملموس، نامرئی
دست نیافتنی
معنوی
غیر قابل لمس
غیرمنقول
نامحسوس
نامشهود
انتزاعی
ناپیدا

بپرس