intangibility

/ɪntændʒəbti//ɪnˌtændʒəˈbɪlɪti/

معنی: لمس ناپذیری
معانی دیگر: لمس ناپذیری

جمله های نمونه

1. IPR generally have the features of intangibility, exclusivity, territoriality and temporality.
[ترجمه گوگل]IPR به طور کلی دارای ویژگی های ناملموس بودن، انحصاری بودن، سرزمینی و موقتی است
[ترجمه ترگمان]یا IPR بطور کلی دارای ویژگی های of، انحصار، territoriality و temporality می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With the intangibility of intellectual economy, current accounting mode is now being impacted.
[ترجمه گوگل]با ناملموس بودن اقتصاد فکری، حالت فعلی حسابداری اکنون تحت تأثیر قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]با ظهور اقتصاد فکری، وضعیت فعلی حسابداری در حال حاضر تحت تاثیر قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Witness standard is characterized by intangibility, obscurity, legality, as well as minimum.
[ترجمه گوگل]استاندارد شاهد با ناملموس بودن، مبهم بودن، قانونی بودن و همچنین حداقل مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]استاندارد شاهد را می توان با intangibility، گمنامی، قانونی بودن، و همچنین حداقل توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The UN cannot alter the basic nature of its peacekeeping operations from "moderation" and "intangibility, " and cooperation and compromise remain the basic routes for development.
[ترجمه گوگل]سازمان ملل نمی‌تواند ماهیت اصلی عملیات حفظ صلح خود را از «اعتدال» و «نامحسوس بودن» تغییر دهد و همکاری و سازش همچنان راه‌های اساسی توسعه است
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل نمی تواند ماهیت اساسی عملیات حفظ صلح خود را از \"میانه روی\" و \"intangibility\" تغییر دهد، و هم کاری و سازش، مسیرهای اصلی توسعه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such evidence, however, characterized by its virtuality, intangibility, etc., does frequently incur doubt of its authenticity and reliability since it may be deleted or altered easily.
[ترجمه گوگل]با این حال، چنین شواهدی که با مجازی بودن، ناملموس بودن و غیره مشخص می‌شوند، غالباً در صحت و اعتبار آن تردید ایجاد می‌کنند، زیرا ممکن است به راحتی حذف یا تغییر داده شوند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این شواهد، با این حال، توسط دنیای مجازی، intangibility و غیره مشخص می شود، اغلب موجب تردید نسبت به اصالت و قابلیت اطمینان آن می شود، زیرا ممکن است به راحتی حذف یا تغییر کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Due to the intangibility of words, most of the learning and teaching focus is laid on structural elements.
[ترجمه گوگل]به دلیل ناملموس بودن کلمات، بیشتر تمرکز یادگیری و آموزش بر عناصر ساختاری است
[ترجمه ترگمان]به خاطر فقدان کلمات، بیشتر دانش یادگیری و تدریس بر روی مولفه های ساختاری استوار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper identifies the intangibility and the continuance as the basic properties of service, which leads to a customer orientation in the services marketing.
[ترجمه گوگل]این مقاله ناملموس بودن و تداوم را به عنوان ویژگی های اساسی خدمات شناسایی می کند که منجر به مشتری مداری در بازاریابی خدمات می شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله the و تداوم را به عنوان ویژگی های اساسی خدمات شناسایی می کند که منجر به جهت گیری مشتری در بازاریابی خدمات می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The intangibility of dreams and exploration of mysteries both make her novels more complicated.
[ترجمه گوگل]ناملموس بودن رویاها و کشف اسرار هر دو رمان های او را پیچیده تر می کند
[ترجمه ترگمان]The رویاها و اکتشاف اسرار هر دو رمان او را پیچیده تر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Higher product has the basic characteristics of intangibility, sociality and diversity of the consumer object.
[ترجمه گوگل]محصول بالاتر دارای ویژگی های اساسی ناملموس بودن، اجتماعی بودن و تنوع شی مصرف کننده است
[ترجمه ترگمان]محصول بالاتر دارای ویژگی های اساسی of، sociality و تنوع هدف مصرف کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The 3rd must maintain curiosity to new thing, without curiosity, also with respect to intangibility new opportunity.
[ترجمه گوگل]شخص سوم باید نسبت به چیز جدید، بدون کنجکاوی، و همچنین با توجه به ناملموس بودن فرصت جدید، کنجکاوی خود را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]سوم باید حس کنجکاوی به چیزهای جدید، بدون کنجکاوی، و همچنین احترام به intangibility فرصت جدید را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The development of dynamic capability theory has a bottleneck problem for the intangibility of descriptive dimension and the heterogeneity of definition.
[ترجمه گوگل]توسعه تئوری قابلیت پویا یک مشکل تنگنا برای ناملموس بودن بعد توصیفی و ناهمگونی تعریف دارد
[ترجمه ترگمان]توسعه نظریه قابلیت پویایی یک مساله bottleneck برای the بعد توصیفی و ناهمگونی تعریف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the approach of knowledge economy, college assets structure develops from tangibility to-wards intangibility.
[ترجمه گوگل]با رویکرد اقتصاد دانش، ساختار دارایی های دانشگاهی از ملموس بودن به سمت نامشهودی توسعه می یابد
[ترجمه ترگمان]با نزدیک شدن اقتصاد دانش، ساختار دارایی ها از قابل لمس به بخش ها توسعه می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As a service product, tourism product has three features: intangibility, perishability, and inseparability.
[ترجمه گوگل]محصول گردشگری به عنوان یک محصول خدماتی دارای سه ویژگی است: ناملموس بودن، فناپذیری و تفکیک ناپذیری
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک محصول خدماتی، محصول گردشگری دارای سه ویژگی است: intangibility، perishability، و inseparability
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لمس ناپذیری (اسم)
intangibility

انگلیسی به انگلیسی

• impalpability, quality of being impossible to see or touch; unfathomableness, incomprehensibility

پیشنهاد کاربران

بپرس