1. He has led a violent armed insurgency for 15 years.
[ترجمه گوگل]او به مدت 15 سال رهبری یک شورش مسلحانه خشونت آمیز را بر عهده داشته است
[ترجمه ترگمان]او به مدت ۱۵ سال رهبری شورش مسلحانه شدیدی را بر عهده داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Salvador Samayoa was a leader of the Marxist insurgency seeking to defeat the army.
[ترجمه گوگل]سالوادور سامایوآ یکی از رهبران شورش مارکسیستی بود که به دنبال شکست ارتش بود
[ترجمه ترگمان]سالوادور Samayoa یکی از رهبران شورش مارکسیستی بود که به دنبال شکست ارتش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A communist group is waging a 21-year insurgency against the national government.
[ترجمه گوگل]یک گروه کمونیستی 21 سال شورش علیه دولت ملی به راه انداخته است
[ترجمه ترگمان]یک گروه کمونیستی یک شورش ۲۱ ساله علیه دولت ملی به راه می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The 13 Buddhist hill tribes called off their insurgency three years ago, and foreigners no longer need a permit to visit.
[ترجمه گوگل]13 قبیله بودایی تپه سه سال پیش شورش خود را متوقف کردند و خارجی ها دیگر نیازی به مجوز برای بازدید ندارند
[ترجمه ترگمان]این ۱۳ قبیله تپه بودا سه سال پیش شورش خود را قطع کردند و خارجیان دیگر به اجازه بازدید نیاز نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The debate around the insurgency sharpened.
6. S. strategy the insurgency while training the new Iraqi military to gradually on the job.
[ترجمه گوگل]S استراتژی شورش را در حالی که به ارتش جدید عراق آموزش می دهد تا به تدریج در کار باشد
[ترجمه ترگمان]در حالی که آموزش نظامی جدید عراق به تدریج در حال آموزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But since then an insurgency has gathered pace.
[ترجمه گوگل]اما از آن زمان به بعد، یک شورش سرعت گرفته است
[ترجمه ترگمان]اما از آن زمان به بعد یک شورش سرعت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And as in China, unrest and even insurgency are widespread.
[ترجمه گوگل]و مانند چین، ناآرامی و حتی شورش گسترده است
[ترجمه ترگمان]و همانند چین، ناآرامی و حتی شورش گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In mainly Shia Basra, most of the insurgency is aimed at British soldiers rather than Iraqis.
[ترجمه گوگل]در بصره عمدتاً شیعیان، بیشتر شورشها به جای عراقیها، سربازان انگلیسی را هدف میگیرند
[ترجمه ترگمان]در بیشتر شیعیان بصره، بیشتر شورشیان به جای عراقی ها به سربازان بریتانیایی حمله می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The core of the insurgency is made up of Sunni Muslim militants who oppose the polls.
[ترجمه گوگل]هسته اصلی شورش را شبه نظامیان مسلمان سنی تشکیل می دهند که مخالف انتخابات هستند
[ترجمه ترگمان]هسته شورش از ستیزه جویانی تشکیل شده است که مخالف پای صندوق های رای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He also said Iraq's insurgency cannot be defeated by military means alone.
[ترجمه گوگل]وی همچنین گفت که شورش عراق تنها با ابزار نظامی قابل شکست نیست
[ترجمه ترگمان]او همچنین گفت که شورش عراق را نمی توان با وسایل نظامی تنها شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In some respects, one might hazard, the current insurgency -- as an almost exclusively Pashtun affair -- harks back to an earlier, more fragmented pattern of Afghanistan's history.
[ترجمه گوگل]از برخی جهات، ممکن است خطر وجود داشته باشد، شورش کنونی - به عنوان یک امر تقریباً منحصراً پشتون - به یک الگوی قبلی و پراکنده تر از تاریخ افغانستان بازمی گردد
[ترجمه ترگمان]در برخی جنبه ها، یک فرد ممکن است خطر کند، شورش کنونی - - به عنوان یک مساله تقریبا منحصرا پشتون - - دوباره به الگوی fragmented پیشین در تاریخ افغانستان باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Turmoil was not avoided : the insurgency of 1972 - 79 was proof of that.
[ترجمه گوگل]از آشوب اجتناب نشد: شورش 1972 - 79 گواه آن بود
[ترجمه ترگمان]از Turmoil اجتناب نشد: شورش ۷۹ - ۱۹۷۲ شاهدی بر آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید