insurer

/ˌɪnˈʃʊrər//ɪnˈʃʊərə/

معنی: بیمه گر
معانی دیگر: (شرکت بیمه) بیمه گر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that insures, esp. a person or company in the business of guaranteeing protection or compensation in case of loss or harm.

جمله های نمونه

1. the liabilities of an insurer
تعهدات بیمه گر

2. Their insurer paid the £900 bill, even though the policy did not strictly cover it.
[ترجمه گوگل]بیمه گر آنها صورتحساب 900 پوندی را پرداخت کرد، حتی اگر بیمه نامه آن را به شدت پوشش نمی داد
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان آن ها هزینه ۹۰۰ پوند را پرداخت کردند، اگرچه این سیاست به شدت آن را تحت پوشش قرار نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The insurer will also have to pay the additional costs of the trial.
[ترجمه گوگل]بیمه گر نیز باید هزینه های اضافی آزمایش را بپردازد
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان همچنین باید هزینه های اضافی دادرسی را پرداخت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Please contact your insurer if you have any inquiries.
[ترجمه گوگل]لطفا در صورت داشتن هرگونه سوال با بیمه گر خود تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]لطفا با insurer تماس بگیر اگه سوالی داشتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The airline's insurer is liable for damages to the victims' families.
[ترجمه گوگل]بیمه‌گر شرکت هواپیمایی مسئول خسارات وارده به خانواده قربانیان است
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان خطوط هوایی مسئول خسارات به خانواده های قربانیان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Your insurer may recommend increasing your premiums, but again, you should stand firm.
[ترجمه گوگل]ممکن است بیمه گر شما افزایش حق بیمه شما را توصیه کند، اما باز هم، شما باید محکم بایستید
[ترجمه ترگمان]شرکت بیمه شما ممکن است توصیه کند که حق بیمه خود را افزایش دهید، اما دوباره باید شرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The House of Lords ruled that the mutual insurer was wrong to renege on guarantees offered to about 90,000 pension policyholders.
[ترجمه گوگل]مجلس اعیان حکم داد که بیمه‌گر متقابل اشتباه کرده است که از ضمانت‌های ارائه شده به حدود 90000 بیمه‌گذار بازنشستگی چشم‌پوشی کرده است
[ترجمه ترگمان]مجلس اعیان حکم داد که بیمه گر متقابل در مورد ضمانت های پیشنهادی برای حدود ۹۰،۰۰۰ مورد مستمری بازنشستگی اشتباه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Direct Line Insurance is Britain's largest direct insurer and had been running at 100,000 new policies or thereabouts for three years.
[ترجمه گوگل]بیمه مستقیم لاین بزرگترین شرکت بیمه مستقیم بریتانیا است و به مدت سه سال با 100000 بیمه نامه جدید یا حدوداً از آن استفاده کرده است
[ترجمه ترگمان]بیمه خط مستقیم بزرگ ترین بیمه گر مستقیم بریتانیا است و سه سال است که در حدود ۱۰۰۰۰۰ سیاست جدید یا همین حدود در حدود یک سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our insurer, Guardian Royal Exchange, has an excellent reputation for speedy settlement.
[ترجمه گوگل]بیمه گر ما، Guardian Royal Exchange، به دلیل تسویه سریع شهرت بسیار خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]شرکت بیمه گر ما، Guardian رویال، شهرت خوبی برای حل سریع دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In that instance, the insurer was legally liable for the loss.
[ترجمه گوگل]در این مورد، بیمه گر قانوناً مسئول خسارت بود
[ترجمه ترگمان]در این مورد، بیمه گر از نظر قانونی مسئول از دست دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In February it publicly reprimanded the insurer for failing to be tough enough with its agents.
[ترجمه گوگل]در ماه فوریه به طور علنی بیمه‌گر را به دلیل کوتاهی در برخورد با عوامل خود سرزنش کرد
[ترجمه ترگمان]در ماه فوریه، این شرکت بیمه گر را به دلیل ناتوانی در برخورد با ماموران خود، مورد توبیخ قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If there is a Breach of Warranty the Insurer is discharged from liability from the day of breach.
[ترجمه گوگل]در صورت نقض ضمانت، بیمه گر از روز نقض از مسئولیت معاف می شود
[ترجمه ترگمان]اگر نقض ضمانت وجود داشته باشد، Insurer از مسیولیت روز نقض تخلیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The following month the insurer was duly taken over.
[ترجمه گوگل]در ماه بعد بیمه‌گر به‌موقع تصاحب شد
[ترجمه ترگمان]ماه بعد the را به پایان رسانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The exemption clauses in particular, by which the insurer seeks to limit his liability to the haulier, can be very extensive.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، بندهای معافیت، که توسط آنها بیمه‌گر به دنبال محدود کردن مسئولیت خود در قبال حمل‌کننده است، می‌تواند بسیار گسترده باشد
[ترجمه ترگمان]شروط معافیت به طور خاص، که بیمه گر به دنبال محدود کردن مسوولیت خود به the است، می تواند بسیار گسترده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Under managed care, the insurer paying the bills also monitors and limits the use of medical services.
[ترجمه گوگل]تحت مراقبت مدیریت شده، بیمه گر پرداخت کننده صورتحساب ها، استفاده از خدمات پزشکی را نیز کنترل و محدود می کند
[ترجمه ترگمان]تحت مراقبت مدیریت شده، بیمه گر مبلغ پرداختی را پرداخت و استفاده از خدمات پزشکی را محدود می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیمه گر (اسم)
insurer, underwriter

تخصصی

[حقوق] بیمه گر

انگلیسی به انگلیسی

• one who insures; insurance company
an insurer is a company that sells insurance.

پیشنهاد کاربران

بیمه گر
مثال:
the matter has been referred to my insurers
کالا برای بیمه گرهای من فرستاده شد.
( به نقل از هزاره ) به چهار میخ کشیدن، به صلابه کشیدن

بپرس