1. insuperable difficulties
مشکلاتی که نمی توان بر آنها فایق شد
2. There were insuperable obstacles, and the plan was abandoned.
[ترجمه گوگل]موانع غیرقابل عبوری وجود داشت و این طرح کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]موانع غیرقابل حل وجود داشت و نقشه رها شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The difficulties that confront us seem insuperable.
[ترجمه گوگل]مشکلاتی که با ما روبرو می شوند غیرقابل حل به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]مشکلاتی که با ما رو به رو می شوند insuperable به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. As usual, the hero was facing insuperable odds .
[ترجمه گوگل]طبق معمول، قهرمان با شانس های غیرقابل جبران روبرو بود
[ترجمه ترگمان]مثل همیشه، قهرمان با شرایط غیرقابل تحملی روبرو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If a child presents insuperable problems courts will interpret legislation in a commonsense way.
[ترجمه گوگل]اگر کودکی مشکلات غیرقابل حلی را ارائه دهد، دادگاه ها قوانین را به شیوه ای عام تفسیر می کنند
[ترجمه ترگمان]اگر یک کودک مشکلات غیرقابل حل را ارائه کند، قوانین را به روش commonsense تفسیر خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Of course this itself poses almost insuperable problems and would certainly be unprecedented if achieved.
[ترجمه گوگل]البته این خود مشکلات تقریباً غیرقابل حلی را ایجاد می کند و در صورت تحقق قطعاً بی سابقه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]البته این خود مشکلات تقریبا غیرقابل حل دارد و اگر به دست آید، قطعا بی سابقه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The legal barriers are presently insuperable.
[ترجمه گوگل]موانع قانونی در حال حاضر غیرقابل عبور هستند
[ترجمه ترگمان]موانع قانونی در حال حاضر غیرقابل حل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But not, I think, an insuperable one.
[ترجمه گوگل]اما من فکر میکنم که غیرقابل حل نیست
[ترجمه ترگمان]اما به نظر من یک معمای غیرقابل حل هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Yet the problems are clearly not insuperable: witness the blaze of creativity in Britain's financial services.
[ترجمه گوگل]با این حال، مشکلات به وضوح غیرقابل حل نیستند: شاهد شعله ور شدن خلاقیت در خدمات مالی بریتانیا باشید
[ترجمه ترگمان]با این حال، مشکلات به روشنی غیرقابل حل نیستند: شاهد شعله ور شدن خلاقیت در خدمات مالی بریتانیا هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Moreover there has been an insuperable gap between cognitive factors of ancient and modern world.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بین عوامل شناختی دنیای باستان و مدرن شکاف جبران ناپذیری وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یک شکاف تحمل ناپذیر بین عوامل شناختی دنیای باستان و مدرن وجود داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But none of this is insuperable.
[ترجمه گوگل]اما هیچ کدام از اینها غیرقابل غلبه نیست
[ترجمه ترگمان]اما هیچ یک از این ها غیرقابل حل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They constituted a near - insuperable obstacle to the besieging infantry.
[ترجمه گوگل]آنها مانعی تقریباً غیرقابل عبور در برابر پیاده نظام محاصره کننده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها مانع غلبه بر موانع غیرقابل غلبه بر پیاده نظام بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. TYPICAL USE : The deep river was an insuperable barrier to those who could not swim.
[ترجمه گوگل]استفاده معمولی: رودخانه عمیق سدی غیرقابل عبور برای کسانی بود که نمی توانستند شنا کنند
[ترجمه ترگمان]typical از آن استفاده می کرد: رودخانه عمیق مانع غلبه بر کسانی بود که نمی توانستند شنا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The deep river was an insuperable barrier to those who could not swim.
[ترجمه گوگل]رودخانه عمیق سدی غیرقابل عبور برای کسانی بود که نمی توانستند شنا کنند
[ترجمه ترگمان]رودخانه عمیق مانع غلبه بر کسانی بود که نمی توانستند شنا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The great error in Rip's composition was an insuperable aversion to all kinds of profitable labor.
[ترجمه گوگل]خطای بزرگ در ترکیب ریپ، بیزاری غیرقابل جبران از انواع کار سودآور بود
[ترجمه ترگمان]خطای بزرگ در ترکیب Rip، بیزاری غیرقابل تحملی از همه انواع کار سودآور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید