insulin

/ˈɪnsələn//ˈɪnsjʊlɪn/

معنی: انسولین
معانی دیگر: (تنکرد شناسی) انسولین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a hormone of the pancreas that controls the metabolism of carbohydrates by regulating the level of glucose in the blood.

(2) تعریف: any of the common preparations of this hormone, synthesized from the pancreas of an ox or pig, that are effective in the treatment of diabetes.

جمله های نمونه

1. Insulin is used to control the rise of glucose levels in the blood.
[ترجمه گوگل]انسولین برای کنترل افزایش سطح گلوکز در خون استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]انسولین برای کنترل افزایش سطح گلوکز خون مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has been injecting herself with insulin since the age of
[ترجمه گوگل]او از سنین کودکی به خود انسولین تزریق می کند
[ترجمه ترگمان]از زمان پیری به انسولین تزریق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I have to inject myself with insulin.
[ترجمه گوگل]باید به خودم انسولین تزریق کنم
[ترجمه ترگمان]باید به خودم انسولین تزریق کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Insulin is secreted by the pancreas.
[ترجمه گوگل]انسولین توسط پانکراس ترشح می شود
[ترجمه ترگمان]انسولین توسط پانکراس پنهان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Insulin enables the body to use and store sugar.
[ترجمه گوگل]انسولین بدن را قادر به استفاده و ذخیره قند می کند
[ترجمه ترگمان]انسولین بدن را قادر می سازد که از شکر استفاده کرده و ذخیره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Daily insulin injections are necessary for some diabetics.
[ترجمه گوگل]تزریق روزانه انسولین برای برخی از بیماران دیابتی ضروری است
[ترجمه ترگمان]تزریق روزانه انسولین برای افراد مبتلا به دیابت ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Diabetes is caused by a fault in the insulin production of the body.
[ترجمه گوگل]دیابت به دلیل نقص در تولید انسولین در بدن ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]دیابت ناشی از نقص در تولید انسولین بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Insulin is produced commercially from animals.
[ترجمه گوگل]انسولین به صورت تجاری از حیوانات تولید می شود
[ترجمه ترگمان]انسولین به صورت تجاری از حیوانات تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has to have insulin injections for her diabetes.
[ترجمه گوگل]برای دیابتش باید انسولین تزریق کند
[ترجمه ترگمان]او باید تزریق انسولین برای دیابت را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. People suffering from diabetes have to have insulin injections, because they cannot produce their own.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به دیابت باید تزریق انسولین داشته باشند، زیرا نمی توانند انسولین خود را تولید کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که از دیابت رنج می برند باید تزریق انسولین داشته باشند چون نمی توانند خودشان تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This was treated with sliding-scale insulin therapy.
[ترجمه گوگل]این با انسولین درمانی در مقیاس کشویی درمان شد
[ترجمه ترگمان]این درمان با درمان انسولین در مقیاس لغزشی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Insulin therapy is started if blood glucose levels remain elevated despite following these measures.
[ترجمه گوگل]انسولین درمانی در صورتی شروع می شود که سطح گلوکز خون با وجود رعایت این اقدامات بالا بماند
[ترجمه ترگمان]درمان انسولین در صورتی آغاز می شود که سطوح گلوکز خون با وجود این اندازه گیری ها افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So long as the proper dose of insulin is administered on a regular basis, diabetics can generally lead normal lives.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که دوز مناسب انسولین به طور منظم تجویز شود، بیماران دیابتی به طور کلی می توانند زندگی عادی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که دوز صحیح انسولین بر پایه منظم انجام شود، دیابت به طور کلی می تواند منجر به زندگی عادی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The insulin like growth factors are thought to mediate some of the effects of growth hormone on tissues.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که فاکتورهای رشد شبه انسولین واسطه برخی از اثرات هورمون رشد بر روی بافت ها هستند
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که انسولین مانند عوامل رشد، برخی از اثرات هورمون رشد در بافت ها را میانجی گری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انسولین (اسم)
insulin

تخصصی

[علوم دامی] هورمونی که سنتز گلوگز به گلیکوژن را کنترل می کند

انگلیسی به انگلیسی

• hormone which regulates the body's absorption of glucose and other nutrients; substance used as a treatment for diabetes (pharmacology)
insulin is a substance that most people produce naturally in their body and which controls the level of sugar in their blood.

پیشنهاد کاربران

انسولین هورمونی است که توسط سلول های بتا پانکراس تولید می شود. نقش مهمی در تنظیم متابولیسم گلوکز ( قند ) در بدن دارد.
هنگامی که ما کربوهیدرات می خوریم، آنها به گلوکز تجزیه شده و جذب جریان خون می شوند. این کار پانکراس را تحریک می کند تا انسولین را در جریان خون آزاد کند. سپس انسولین بر روی سلول های سراسر بدن، از جمله سلول های ماهیچه، چربی و کبد اثر می گذارد تا به آنها کمک کند گلوکز را از جریان خون بگیرند و از آن برای انرژی استفاده کنند یا آن را برای استفاده بعدی ذخیره کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

انسولین همچنین در تنظیم متابولیسم سایر مواد مغذی مانند پروتئین و چربی نقش دارد. می تواند جذب اسیدهای آمینه توسط سلول های ماهیچه ای را تحریک کرده و سنتز پروتئین های جدید را تقویت کند. همچنین می تواند جذب اسیدهای چرب توسط سلول های چربی را تحریک کرده و باعث ذخیره چربی اضافی شود.
انسولین علاوه بر نقش اصلی خود در تنظیم متابولیسم گلوکز، عملکردهای مهم دیگری نیز در بدن دارد.
یکی از این عملکردها ترویج ذخیره سازی گلوکز اضافی به عنوان گلیکوژن در کبد و بافت ماهیچه ای است. این به حفظ سطح طبیعی گلوکز خون در طول دوره های ناشتا یا بین وعده های غذایی کمک می کند.
انسولین همچنین در تقویت رشد و تمایز سلولی نقش دارد. می تواند رشد و تکثیر سلول های مختلف از جمله سلول های عضلانی و سلول های چربی ( سلول های چربی ) را تحریک کند. همچنین می تواند تمایز سلول های بنیادی را به سلول های تخصصی مانند سلول های ماهیچه ای یا سلول های چربی ترویج کند.
انسولین دارای اثرات ضد کاتابولیک است، به این معنی که می تواند به جلوگیری از تجزیه پروتئین ها و سایر مولکول ها در بدن کمک کند. همچنین می تواند به کاهش التهاب و استرس اکسیداتیو کمک کند، که می تواند به سلول ها و بافت ها آسیب برساند.
در نهایت، انسولین می تواند بر سطح سایر هورمون های بدن مانند گلوکاگون و هورمون رشد تأثیر بگذارد. همچنین می تواند بر جذب و متابولیسم سایر مواد مغذی مانند پتاسیم و منیزیم تأثیر بگذارد.

بپرس