insulator

/ˈɪnsəˌletər//ˈɪnsjʊleɪtə/

معنی: عایق، جدا کننده، مقره، عایق کننده، بنداور
معانی دیگر: نارسان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person, thing, or material that insulates.

(2) تعریف: a material or device that does not conduct electricity, such as an object of glass or porcelain, that is used to insulate and support electric wires.

جمله های نمونه

1. a high-tension insulator
عایق برق فشار قوی

2. Few substances can equal fur as an insulator.
[ترجمه گوگل]مواد کمی می توانند با خز به عنوان عایق برابری کنند
[ترجمه ترگمان]مواد کمی می توانند از خز به عنوان یک عایق استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fat is an excellent insulator against the cold.
[ترجمه گوگل]چربی یک عایق عالی در برابر سرما است
[ترجمه ترگمان]چربی یک عایق فوق العاده در برابر سرما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wood is an excellent insulator.
[ترجمه گوگل]چوب یک عایق عالی است
[ترجمه ترگمان]چوب یک عایق فوق العاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It could serve as a heat conductor or insulator, depending on how it was used.
[ترجمه گوگل]بسته به نحوه استفاده، می تواند به عنوان رسانای گرما یا عایق عمل کند
[ترجمه ترگمان]می تواند به عنوان یک هادی گرما یا عایق، بسته به نحوه استفاده از آن عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Insulator should withstand power frequency voltage, switchingvoltage and lightning impulse voltage, shouldn't flashover under pollution.
[ترجمه گوگل]عایق باید در برابر ولتاژ فرکانس برق، ولتاژ سوئیچینگ و ولتاژ ضربه رعد و برق مقاومت کند، نباید تحت آلودگی فلاشور کند
[ترجمه ترگمان]Insulator باید در برابر ولتاژ فرکانس قدرت، ولتاژ پالس ساعت و صاعقه در برابر آلودگی مقاومت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our company mainly produce Post insulator, Pin insulator and Porcelain Bushing.
[ترجمه گوگل]شرکت ما عمدتا عایق پست، عایق پین و بوش چینی تولید می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت ما عمدتا عایق دار، پین insulator و کاشی پرسلانی را تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its first use was as an insulator for high frequency cable (RADAR). Its main use is now for films, for packaging and agriculture.
[ترجمه گوگل]اولین استفاده از آن به عنوان عایق کابل فرکانس بالا (RADAR) بود کاربرد اصلی آن اکنون برای فیلم، بسته بندی و کشاورزی است
[ترجمه ترگمان]اولین استفاده آن یک عایق برای کابل فرکانس بالا بود (RADAR) کاربرد اصلی آن اکنون برای فیلم ها، بسته بندی و کشاورزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The productuses 4 pairs, Insulation is HDPE insulator, and sheath is PVC.
[ترجمه گوگل]این محصول از 4 جفت استفاده می کند که عایق آن از نوع HDPE و غلاف آن از جنس PVC می باشد
[ترجمه ترگمان]The ۴ جفت، عایق، عایق، و غلاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Composite insulator has been widely used in high-voltage electric power transmission system because of its advantages in light weight, anti-pollution flashover and less routine maintenance.
[ترجمه گوگل]عایق کامپوزیت به دلیل مزایایی که در وزن سبک، فلاشور ضد آلودگی و تعمیر و نگهداری معمول کمتر دارد، به طور گسترده در سیستم های انتقال برق فشار قوی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]مقره های ترکیبی در سیستم انتقال برق ولتاژ بالا به شدت مورد استفاده قرار گرفته اند، زیرا مزایای آن در کاهش وزن کم، تخلیه آلودگی ضد آلودگی و نگهداری روزانه کم تر مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dust acting as a thermal insulator and impeding airflow, thereby reducing heat sink and fan performance.
[ترجمه گوگل]گرد و غبار به عنوان یک عایق حرارتی عمل می کند و جریان هوا را مختل می کند، در نتیجه عملکرد سینک حرارتی و فن را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]گرد و غبار به عنوان یک عایق حرارتی و مانع جریان هوا عمل می کند در نتیجه کاهش گرما و عملکرد طرفداران را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The phylogeny of composite insulator is reviewed in the paper.
[ترجمه گوگل]فیلوژنی عایق کامپوزیت در مقاله بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]تکامل نژادی مقره پلیمری در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An insulator is a poor conductor because it has a high resistance to such flow.
[ترجمه گوگل]عایق هادی ضعیفی است زیرا مقاومت بالایی در برابر چنین جریانی دارد
[ترجمه ترگمان]یک عایق، رسانای ضعیف است، زیرا مقاومت بالایی در برابر چنین جریانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The methods of ceramic cap and pin insulator monitoring such as spark gap detecting voltage distribution testing, insulation resistance measurement, aerosurveying and ground surveying were reviewed.
[ترجمه گوگل]روش‌های پایش عایق درپوش سرامیکی و پین مانند آزمایش توزیع ولتاژ تشخیص شکاف جرقه، اندازه‌گیری مقاومت عایق، بررسی هوا و نقشه‌برداری زمینی بررسی شد
[ترجمه ترگمان]روش های پوشش سرامیکی و پایش pin مانند جرقه ای برای تشخیص فاصله جرقه آزمایش توزیع ولتاژ، اندازه گیری مقاومت عایق بندی، aerosurveying و بررسی زمین مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عایق (اسم)
shell, dielectric, insulator, isolator, nonconductor, wall tube

جدا کننده (اسم)
divider, discriminant, insulator

مقره (اسم)
insulator, insulating roll

عایق کننده (اسم)
insulator

بنداور (اسم)
insulator

تخصصی

[شیمی] نارسانا
[سینما] عایق
[عمران و معماری] عایق کردن - نارسانا
[برق و الکترونیک] عایق
[مهندسی گاز] عایق
[نساجی] نارسانا- عایق
[معدن] مقره (خدمات فنی)

انگلیسی به انگلیسی

• something which blocks or retards the passage of heat (or electricity, sound, etc.)
an insulator is material that insulates something.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : insulate
✅️ اسم ( noun ) : insulation / insulator
✅️ صفت ( adjective ) : insulating / insulated
✅️ قید ( adverb ) : _
insulator ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: عایق 2
تعریف: هریک از توالی های دِنا که به پروتئین های ویژه متصل می شوند و مرز نواحی فعال و غیرفعال را مشخص می کنند|||متـ . عنصر مرزبند boundary element||| عایق فامینه ای chromatin insulator
نارسانا

بپرس