insufficiently


کم، بطور غیر کافی

جمله های نمونه

1. Food that is insufficiently cooked can lead to food poisoning.
[ترجمه گوگل]غذایی که به اندازه کافی پخته نشده باشد می تواند منجر به مسمومیت غذایی شود
[ترجمه ترگمان]غذایی که به اندازه کافی پخته نشده می تواند منجر به مسمومیت غذایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I felt that the whole project was insufficiently researched.
[ترجمه گوگل]من احساس کردم که کل پروژه به اندازه کافی تحقیق نشده است
[ترجمه ترگمان]من احساس می کردم که کل پروژه به اندازه کافی مورد تحقیق قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was reflecting my engineering background and was insufficiently appreciative of the human dimension.
[ترجمه گوگل]من پیشینه مهندسی خود را منعکس می کردم و به اندازه کافی از بعد انسانی قدردانی نمی کردم
[ترجمه ترگمان]من سابقه مهندسی ام را بازتاب می کردم و به اندازه کافی از ابعاد انسانی قدردانی نمی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His piece here demonstrates something insufficiently noted-the way in which his creative imagination informs his acute thought.
[ترجمه گوگل]قطعه او در اینجا چیزی را نشان می دهد که به اندازه کافی توجه نشده است - روشی که در آن تخیل خلاق او افکار دقیق او را آگاه می کند
[ترجمه ترگمان]قطعه او در اینجا چیزی کافی را نشان می دهد - روشی که تخیل خلاق او به تفکر دقیق او اطلاع می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Teams are insufficiently concerned with their own social needs, i. e. they ignore their own need for development and social maturing.
[ترجمه گوگل]تیم ها به اندازه کافی به نیازهای اجتماعی خود توجه ندارند ه آنها نیاز خود به توسعه و بلوغ اجتماعی را نادیده می گیرند
[ترجمه ترگمان]تیم ها به اندازه کافی نگران نیازهای اجتماعی خود نیستند ای آن ها نیاز خود به توسعه و بلوغ اجتماعی را نادیده می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tests reported in table 1 may be insufficiently powerful to allow rejection.
[ترجمه گوگل]تست های گزارش شده در جدول 1 ممکن است به اندازه کافی قدرتمند نباشند تا اجازه رد داده شود
[ترجمه ترگمان]تست های گزارش شده در جدول ۱ ممکن است به اندازه کافی قدرتمند نباشند تا اجازه رد شدن را بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Diplomatic negotiations were rejected outright as insufficiently forceful.
[ترجمه گوگل]مذاکرات دیپلماتیک به طور کامل به عنوان ناکافی اجباری رد شد
[ترجمه ترگمان]مذاکرات دیپلماتیک به همان اندازه که به اندازه کافی قوی بود، رد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Explanations of both phenomena remain partial and insufficiently grounded in theory empirical data.
[ترجمه گوگل]توضیحات هر دو پدیده جزئی باقی می ماند و به اندازه کافی در داده های تجربی تئوری مستقر نیست
[ترجمه ترگمان]شرح و تفسیر هر دو پدیده جزیی هستند و به طور کافی در داده های تجربی تیوری ریشه نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aminoglycosides are often given in insufficiently high doses.
[ترجمه گوگل]آمینوگلیکوزیدها اغلب در دوزهای ناکافی بالا داده می شوند
[ترجمه ترگمان]Aminoglycosides اغلب در دوزهای بالا به مقدار کافی داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Yet Labour in the 1980s was still insufficiently united and popular to reverse the massive Conservative majority in terms of parliamentary seats.
[ترجمه گوگل]با این حال، حزب کارگر در دهه 1980 هنوز به اندازه کافی متحد و محبوب نبود تا بتواند اکثریت عظیم محافظه‌کاران را از نظر کرسی‌های پارلمانی معکوس کند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، حزب کارگر در دهه ۱۹۸۰ هنوز به طور کافی متحد و محبوب نبود تا اکثریت عظیم محافظه کار را از نظر کرسی های پارلمانی معکوس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just as the ordinary Tender is used insufficiently, so the Williamson Tender is an underused device.
[ترجمه گوگل]همانطور که از مناقصه معمولی به اندازه کافی استفاده نمی شود، مناقصه ویلیامسون نیز یک دستگاه کم استفاده است
[ترجمه ترگمان]همان گونه که Tender معمول به طور کافی مورد استفاده قرار می گیرد، بنابراین Williamson Tender یک وسیله underused است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But Chengdu's anti - aircraft constructs also insufficiently perfectly, the anti - aircraft strength quite is also weak "
[ترجمه گوگل]اما ساختار ضد هواپیما چنگدو نیز به اندازه کافی عالی نیست، قدرت ضد هواپیما نیز ضعیف است
[ترجمه ترگمان]اما سازه های ضد هوایی Chengdu نیز به طور کامل ناکافی هستند، قدرت ضد هواپیما کاملا ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Very obvious, because prepares insufficiently fully, Wang Hao's apology appears is not very sincere.
[ترجمه گوگل]بسیار بدیهی است، به دلیل اینکه به اندازه کافی به طور کامل آماده نمی شود، عذرخواهی وانگ هائو خیلی صادقانه به نظر نمی رسد
[ترجمه ترگمان]خیلی واضح است، چون به طور کامل آماده می شود، عذرخواهی وانگ Hao کاملا صادق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Craftsmen are passionate about quality, but often insufficiently ambitious.
[ترجمه گوگل]صنعتگران علاقه زیادی به کیفیت دارند، اما اغلب به اندازه کافی جاه طلب نیستند
[ترجمه ترگمان]Craftsmen احساساتی در مورد کیفیت دارند، اما اغلب به اندازه کافی بلند پروازانه نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an insufficient manner, inadequately, deficiently

پیشنهاد کاربران

کم. نه به اندازه کافی
مثال:
we were insufficiently attentive.
ما به اندازه کافی مراقب نبودیم.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : insufficiency
✅️ صفت ( adjective ) : insufficient
✅️ قید ( adverb ) : insufficiently
نه به حد کفایت، نه به حدِ باید و شاید

بپرس