1. due to an insufficiency of funds
به خاطر نابسندگی وجوه (بودجه)
2. Late miscarriages are usually not due to hormonal insufficiency.
[ترجمه گوگل]سقط جنین دیررس معمولاً به دلیل نارسایی هورمونی نیست
[ترجمه ترگمان]سقط جنین خیلی دیر معمولا به دلیل نارسایی هورمونی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Reported contraindications include renal insufficiency, chronic haemodialysis, some forms of iron overload, and previous oxalate stone formation.
[ترجمه گوگل]موارد منع مصرف گزارش شده عبارتند از: نارسایی کلیوی، همودیالیز مزمن، برخی از اشکال اضافه بار آهن، و تشکیل سنگ اگزالات قبلی
[ترجمه ترگمان]contraindications گزارش شده شامل نارسایی کلیه، نارسایی مزمن، برخی اشکال اضافه بار آهن و تشکیل سنگ مرمر قبلی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Patients with severe renal insufficiency, or those not responding promptly to the above measures, should receive dialysis.
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به نارسایی شدید کلیوی، یا بیمارانی که به سرعت به اقدامات فوق پاسخ نمی دهند، باید دیالیز شوند
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که نارسایی شدید کلیوی دارند و یا آن هایی که بلافاصله به معیارهای بالاتر پاسخ نمی دهند باید دیالیز را دریافت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. These patients typically have mild renal insufficiency and diminished urate excretion due to renal tubular damage.
[ترجمه گوگل]این بیماران معمولاً نارسایی کلیوی خفیف و کاهش دفع اورات به دلیل آسیب توبولار کلیوی دارند
[ترجمه ترگمان]این بیماران به طور معمول نارسایی کلیه را دارند و دفع urate ناشی از آسیب به لوله کلیوی را کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Chronic dietary insufficiency is thought to be the single main cause but the mechanism is unclear.
[ترجمه گوگل]تصور می شود که نارسایی مزمن رژیم غذایی تنها علت اصلی باشد، اما مکانیسم آن نامشخص است
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که ناکافی بودن رژیم غذایی تنها عامل اصلی است، اما این مکانیزم مشخص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They may have symptoms of vertebrobasilar insufficiency with vertigo or drop attacks and may have signs of myelopathy.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است علائم نارسایی ورتبروبازیلار همراه با سرگیجه یا حملات قطره ای داشته باشند و ممکن است علائم میلوپاتی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است نشانه هایی از نارسایی قلبی با سرگیجه یا حملات قطره ای داشته باشند و ممکن است علائم myelopathy داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. So the insufficiency of gold reserves resulted from higher volume of trade, not higher prices.
[ترجمه گوگل]بنابراین ناکافی بودن ذخایر طلا ناشی از افزایش حجم تجارت است نه افزایش قیمت
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ناکافی بودن ذخایر طلا از حجم بالاتر تجارت و نه قیمت های بالاتر ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Mild renal insufficiency ( MRI ) has been considered to be an independent risk factor of CVD.
[ترجمه گوگل]نارسایی خفیف کلیوی (MRI) به عنوان یک عامل خطر مستقل CVD در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]نارسایی کلیه (MRI)عامل ریسک مستقل CVD نیز محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There existed insufficiency in analysis of interclass balance, evaluation of therapeutic effect, conclusion deduction, etc, which decreased the quality of RCT of TCM.
[ترجمه گوگل]در تجزیه و تحلیل تعادل بین طبقاتی، ارزیابی اثر درمانی، نتیجه گیری و غیره ناکافی وجود داشت که باعث کاهش کیفیت RCT TCM شد
[ترجمه ترگمان]در تجزیه و تحلیل تعادل interclass، ارزیابی تاثیر درمانی، نتیجه گیری استنتاج، و غیره وجود داشت که کیفیت of TCM را کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. To study the Effects of sleep insufficiency on function of the nervus system in college students.
[ترجمه گوگل]بررسی تأثیر نارسایی خواب بر عملکرد سیستم عصبی در دانشجویان
[ترجمه ترگمان]مطالعه اثرات نارسایی خواب بر عملکرد سیستم nervus در دانش آموزان کالج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Summary of Background Data. In children with thoracic insufficiency syndrome, expansion thoracoplasty of the constricted hemithorax improves respiratory function and controls scoliosis.
[ترجمه گوگل]خلاصه داده های پس زمینه در کودکان مبتلا به سندرم نارسایی قفسه سینه، توراکوپلاستی انبساطی همی توراکس منقبض عملکرد تنفسی را بهبود می بخشد و اسکولیوز را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]خلاصه داده های پس زمینه در کودکانی که مبتلا به نارسایی قلبی هستند، انبساط عضلات منقبض کننده، عملکرد تنفسی را بهبود می بخشد و scoliosis را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Primary adrenal insufficiency is most frequently caused by autoimmune adrenalitis, and hypothalamic-pituitary tumors represent the most frequent cause of secondary adrenal insufficiency.
[ترجمه گوگل]نارسایی اولیه آدرنال اغلب ناشی از آدرنالیت خودایمنی است و تومورهای هیپوتالاموس-هیپوفیز شایع ترین علت نارسایی ثانویه آدرنال هستند
[ترجمه ترگمان]نارسایی حاد اولیه اغلب ناشی از adrenalitis ایمنی خود ایمنی، و تومورهای hypothalamic - هیپوفیز، شایع ترین علت عدم کفایت adrenal ثانویه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. On the base of analyzing the insufficiency of this matrix, improved life cycle matrix in assessing enviro. . .
[ترجمه گوگل]بر اساس تحلیل نارسایی این ماتریس، ماتریس چرخه زندگی در ارزیابی محیط بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]در پایه تجزیه و تحلیل ناکافی بودن این ماتریس، ماتریس چرخه حیات بهبود یافته در ارزیابی enviro
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Work-inhibited children have the best chance to grow out of their insufficiency when parents and teachers pull together in a positive direction.
[ترجمه گوگل]زمانی که والدین و معلمان در جهت مثبتی کنار هم قرار گیرند، کودکانی که از کار بازدارند، بهترین شانس را برای رشد از نارسایی خود دارند
[ترجمه ترگمان]زمانی که والدین و معلمان در جهت مثبت کنار هم جمع می شوند، کودکان مانع از کار، بهترین شانس برای رشد آن ها را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید