1. Early aircraft were insubstantial constructions of wood and glue.
[ترجمه گوگل]هواپیماهای اولیه ساخت و سازهای غیر قابل توجهی از چوب و چسب بودند
[ترجمه ترگمان]هواپیماهای اولیه به صورت غیر مادی از چوب و چسب ساخته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She seemed somehow insubstantial - a shadow of a woman.
[ترجمه گوگل]او به نوعی بیاهمیت به نظر میرسید - سایهای از یک زن
[ترجمه ترگمان]او به گونه ای خیالی بود - سایه ای از یک زن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The evidence seemed very insubstantial.
[ترجمه گوگل]شواهد بسیار بی اساس به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] شواهد خیلی insubstantial به نظر میومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In the distance was the insubstantial outline of a ship.
[ترجمه گوگل]در دوردست طرح کلی یک کشتی دیده می شد
[ترجمه ترگمان]در فاصله دور، پیکر خیالی یک کشتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Often illogical or insubstantial, they can be neutralized or eliminated with a minimal effort.
[ترجمه گوگل]اغلب غیرمنطقی یا غیر اساسی، می توان آنها را با حداقل تلاش خنثی یا حذف کرد
[ترجمه ترگمان]اغلب غیر منطقی و غیر طبیعی می توانند با کم ترین تلاش خنثی یا حذف شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Although these turned out to be insubstantial, for a while they created concern from a security point of view.
[ترجمه گوگل]اگرچه معلوم شد که اینها بیاهمیت بودند، اما برای مدتی از نقطه نظر امنیتی نگرانی ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]اگرچه این ها به عنوان جسم خیالی به وجود آمده بودند، اما برای مدتی از نقطه نظر امنیتی نگرانی ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Epstein called the evidence insubstantial.
[ترجمه گوگل]اپستین این شواهد را غیر قابل توجه خواند
[ترجمه ترگمان]ئی بی آی، هیچ مدرکی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The pureblood prejudice towards Muggle-borns is also largely insubstantial.
[ترجمه گوگل]تعصب خون خالص نسبت به متولدین ماگل نیز تا حد زیادی بیاهمیت است
[ترجمه ترگمان]تعصب اولیه نسبت به فرزندان مشنگ بیش از حد غیرقابل تصوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Willy the Wizard is a very insubstantial booklet running to 36 pages which had limited distribution.
[ترجمه گوگل]Willy the Wizard یک کتابچه بسیار غیر اساسی است که دارای 36 صفحه است و توزیع محدودی دارد
[ترجمه ترگمان]ویلی the یک کتابچه بسیار موهوم است که به ۳۶ صفحه تقسیم می شود که توزیع محدودی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Finite personalities are insubstantial fragments of this engulfing spiritual unity.
[ترجمه گوگل]شخصیتهای متناهی، تکههای بیاساسی از این وحدت روحی فراگیر هستند
[ترجمه ترگمان]شخصیت های محدود قطعات خیالی این وحدت معنوی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Obama brushes aside the notion that his rhetoric insubstantial.
[ترجمه گوگل]اوباما این تصور را که لفاظی های او بی اساس است کنار می گذارد
[ترجمه ترگمان]اوباما این تصور را کنار می گذارد که rhetoric، موهوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her limbs were insubstantial, almost transparent.
[ترجمه گوگل]اندامهای او نامحسوس و تقریباً شفاف بودند
[ترجمه ترگمان]اندامش کاملا شفاف و تقریبا شفاف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The rest were an insubstantial pageant.
[ترجمه گوگل]بقیه یک مسابقه بیاهمیت بودند
[ترجمه ترگمان]بقیه، یک مسابقه خیالی و خیالی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید