1. Basic flight instrumentation was similar on both planes.
[ترجمه گوگل]تجهیزات اولیه پرواز در هر دو هواپیما مشابه بود
[ترجمه ترگمان]ابزار اصلی پرواز مشابه هر دو هواپیما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. About six of the papers deal primarily with instrumentation and the technology, and the rest are devoted to applications.
[ترجمه گوگل]حدود شش مقاله عمدتاً به ابزار دقیق و فناوری می پردازد و بقیه به کاربردها اختصاص دارد
[ترجمه ترگمان]حدود ۶ مورد از این مقالات در درجه اول با ابزار دقیق و فن آوری سروکار دارند و بقیه به کاربرد اختصاص داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Davis began incorporating funk, rock and electric instrumentation with a vengeance.
[ترجمه گوگل]دیویس شروع به ترکیب فانک، راک و سازهای الکتریکی با انتقام گرفت
[ترجمه ترگمان]دیویس با شروع دوباره شروع به نفس کشیدن کرد و شروع به نفس کشیدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The rest of the instrumentation comprises trumpet, drums and percussion.
[ترجمه گوگل]بقیه سازها شامل ترومپت، طبل و سازهای کوبه ای است
[ترجمه ترگمان]بقیه ابزار دقیق شامل شیپور، درام و پرکاشن هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. One corner of the Instrumentation and Control Board activities was concerned for weeks or months with grappling with the problem.
[ترجمه گوگل]گوشه ای از فعالیت های هیئت ابزار دقیق و کنترل برای هفته ها یا ماه ها با مشکل دست و پنجه نرم می کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از بخش های ابزار کنترل و کنترل برای هفته ها یا ماه ها با گلاویز شدن با این مشکل نگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Once we have adequate instrumentation and have adopted an internal standard, what do we find?
[ترجمه گوگل]وقتی ابزار دقیق کافی داشته باشیم و یک استاندارد داخلی را اتخاذ کنیم، چه چیزی پیدا می کنیم؟
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما ابزار دقیق کافی داریم و یک استاندارد داخلی را بکار گرفته ایم، چه چیزی پیدا می کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The controls and instrumentation of a modern fighter aircraft, for example, are bafflingly complex.
[ترجمه گوگل]برای مثال، کنترلها و ابزار دقیق یک هواپیمای جنگنده مدرن، پیچیده است
[ترجمه ترگمان]برای مثال کنترل ها و ابزار دقیق یک هواپیمای جنگنده مدرن بسیار پیچیده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Another kind of KLEZmer group had the instrumentation of a small military or marching band.
[ترجمه گوگل]نوع دیگری از گروه KLEZmer دارای سازهای گروه کوچک نظامی یا راهپیمایی بود
[ترجمه ترگمان]گروه دیگری از گروه KLEZmer ترتیب تشکیل یک گروه نظامی یا marching را داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. B. . Regardless of what instrumentation you had, you still played these different kinds of songs.
[ترجمه گوگل]ب صرف نظر از اینکه چه سازهایی داشتید، باز هم این نوع آهنگ ها را می نواختید
[ترجمه ترگمان]B بدون توجه به اینکه چه ابزار دقیقی داشتید، هنوز این انواع مختلف از آهنگ ها را بازی می کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The instrumentation is particularly fine.
11. Concepts of instrumentation in this period appear still to be closely allied to Renaissance consort principles.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که مفاهیم ابزار دقیق در این دوره هنوز با اصول رنسانس پیوند نزدیکی دارد
[ترجمه ترگمان]مفاهیم دقیق ابزار در این دوره به نظر می رسد که با اصول همسر رنسانس پیوند نزدیکی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The change in instrumentation thus touched off an explosion of information.
[ترجمه گوگل]بنابراین تغییر در ابزار دقیق باعث انفجار اطلاعات شد
[ترجمه ترگمان]تغییر در ابزار دقیق منجر به انفجار اطلاعات شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The company produces electronic instrumentation systems.
[ترجمه گوگل]این شرکت سیستم های ابزار دقیق الکترونیکی را تولید می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت سیستم های instrumentation الکترونیکی تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We may expect searches to continue with ever-improving instrumentation and techniques.
[ترجمه گوگل]ممکن است انتظار داشته باشیم که جستجوها با ابزار دقیق و تکنیکهای در حال بهبود ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]ممکن است انتظار داشته باشیم که جستجو با ابزار و تکنیک های پیشرفته همیشه ادامه پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید